گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

اعتراف میکنم....

میخواهم یک اعتراف کنم وآن اینکه من  هم مثل خیلی ها از مرگ میترسم! 

نه به این دلیل که نگران اعمالم و عذاب آخرت هستم ....یا نه به علت جدا شدن از دنیا و لذت ها یش و عزیزانم ....

که البته آنها هم مزید علت هستند....

ولی  اگر راستش را بخواهید و قول بدهید که به من نمی خندید دلیلش را میگویم...

من از مردن میترسم به خاطر سوسک!!!...

وقتی می بینمش مور مورم میشود و تصور این که ممکن است در یک گودال تنگ بخوابم و دور و برم پر از سوسک و بقیه جانوران چندش آور باشد برایم سخت ترین عذاب است و فکر کنم در همان گودی قبر با وجود آنها تمام گناهانم پاک شود!!!


وباید اعتراف کنم در زندگی ام سوسکهای زیادی را کشته ام .اگر جامعه سوسکها بخواهند تلافی هم بکنند چه بر سر من خواهد آمد!!!؟؟؟ 

و یکی از حسرتهایم در زندگی نسبت به کسانی است که از سوسک نمی ترسند. 

مثلا همسرم وقتی سوسک میبیند به هیچ وجه آنرا نمی کشدو با دست میگیرد و از پنجره بیرون می اندازدش چون معتقد است موجود زنده را نباید بی جهت کشت.!!  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد