گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

پدرم نانوا بود 2...


پدرم نانوا بود و بزرگترین معلم زندگی ام....

هر آنچه یک دختر باید از پدرش بیاموزد من از پدرم آموختم ....

او به من یاد دادکه مهمترین مرد زندگی هر زنی همسر اوست و مهمترین دوستش مادر اوست و مهمترین معلمش پدر اوست...

او به من یاد داد که هیچ چیز برای یک زن با ارزشتر از حجب و حیای او نیست و شوهر داری اش...

او به من یاد داد که یک زن باید با همه کم وکاستی های همسرش بسازد حتی اگر لازم بود بسوزد و بسازد چون در پای تنور داغ نانوایی آموخته بود سوختن لازمه ساختن و پختگی ست... 


او همیشه میگفت که احترام هر کسی دست خود اوست ...میگفت اگر میخواهی محترم باشی به همه احترام بگذار وهمه را به یک چشم ببین ...دارا و ندار, پیر و جوان, زشت و زیبا ....چون موقع نان دادن به دست مردم برایش هیچ فرقی نمیکردکه هستند و چه کاره...

مردم داری را از او آموختم...چقدر در بین مردم عزیز بود چون همیشه متواضع بود ...آتش داغ تنور هر چه کبر و غرور بود از سر ورویش سوزانده بود...

از او آموختم در بدترین شرایط زندگی باید شکر کنیم ....او میگفت در زندگی همیشه به زیردستانتان نگاه کنید تا بفهمید چه چیزهایی دارید...هر گاه کسی نداشته هایش و یا مشکلاتش را به او یاد آوری میکرد میگفت خداوند مصلحت مرا بهتر از خودم میداند اگر صلاحم بود به من میداد....نانوایی او را قانع کرده بود...زندگی اش در قناعت خلاصه میشد...


او به معنای واقعی کلمه نان آور خانه بود ....چون نانوایی کرده بود قدر نان را از هر کسی بیشتر میدانست و تنها واژه ای که در فرهنگ لغتش پیدا نمیکردیم "اسراف"بود.


شاید مهمترین و بهترین صفتی که میتوانم برایش بگویم این باشد که یک "مدیر شایسته "بود.

سخت کوشی و سحر خیزی را هم که لازمه یک شاطر است  اگرچه شغلش را تغییر داد تا پایان عمر حفظ کرد ...که اصلا شاطر یعنی زبر و زرنگ و چابک وچالاک.....


پدر! نانوا بودی و مهمترین معلم زندگی ام......پس روز معلم و روز پدر مبارکت باشد....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد