گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

تصمیم کبری...

اصلا فکر نمی کردم به دنیا آمدن فرزند سوم مان ، این همه وقت من را بگیرد ....از چند هفته قبل از به دنیا آمدنش تا الان که نزدیک به یک ماهش است  من فرصت نکردم حتی سری به وبلاگم بزنم تا چه رسد به این که مطلبی بنویسم ....یعنی  هنوز زندگی مان به روال عادی بر نگشته و همه کارها با محوریت این نوزاد نازنین و ناتوان  انجام میگیرد ....کی میخوابد ؟ تا من به کارهای خانه برسم ......کی بیدار است  ؟ تا به کارهای او برسم .....کی سیر است و کی گرسنه ؟

خلاصه این که تازه فهمیده ام که چرا زنان نسل قبل از ما  ،مادران  و مادر بزرگان ما  ، هیچ وقت  غصه ها و دغدغه های دختران و زنان نسل جدید را نداشته اند ... هیچ وقت روز تولد یا سالگرد ازدواجشان برایشان مهم نبوده یا فراموش میکردند ..... با وجود چند بچه قد و نیم قد آنقدر سرشان و فکر و دستشان مشغول بوده که این مسایل برایشان مهم نبوده ...

البته بماند که در این زمانه بچه دار شدن هم برای خودش حکایتی دارد و زندگی هایمان را آنقدر سخت کرده ایم که گاهی بیشتر ما نمیتوانیم به داشتن بیش از دو فرزند فکر کنیم ....

ولی به هر حال با وجود بسیاری از مشکلات اقتصادی ، تربیتی و اجتماعی  ،ما تصمیم خودمان را  گرفتیم ، آن هم  یک تصمیم کبری ...

ولی  واقعا لذت  دیدن چهره معصوم و زیبای یک نوزاد و خنده های قشنگ و بدون دلیلش با هیچ لذتی  قابل مقایسه نیست  و  سختی تمام مشکلات را از بین میبرد ......

Image result for ‫نوزاد‬‎