گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

جام جهان بین .

خب به سلامتی جام جهانی هم تمام شد و میلیونها آدمی  که ساعت ها و روز هاسر کار بودند و   نشستند تا ببینند که جام در دست چه کسانی آرام میگیرد ، خیالشان راحت شد و رفتند سر زندگی شان .

بعضی ها از نتیجه کار خوشحال شدند ، برخی ناراحت ، عده ای عصبانی ، عده ای متعجب و بعضی افسوس خوردند از فرصت هایی که از دست دادند ...

... فوتبال نمونه ی کوچکی از زندگی ما آدم هاست  ، تلاش ما در این دنیا برای کسب چیزی که شاید این همه هم ارزش نداشته باشد ...

و تنها سعی و تلاش مهم است نه نتیجه ، همان طور که تیم ما باخت ولی عملکردش قابل تحسین بود و کرواسی تا لحظه اخر جنگید و دوم شد ولی افسوس خورد بر فرصت هایی که از دست داد .

جایی خواندم که شاید بیشترین بازیکنان تیم فرانسه افریقایی بودند و این نشان میدهد که فرصت برای پیشرفت در فرانسه برای همه یکسان ست نه مثل ایران که بعد ازسالها هنوز افغانها که در دین و زبان و فرهنگ با ما مشترک اند ، به چشم دیگری دیده میشوند ...

و درس دیگری که از فوتبال گرفتم این است که نقش  داور در زمین  مثل رهبر است  ،اگر چه بازی نمیکند و  دخالتی در آن ندارد ولی حرف آخر را میزند و  باید همه از او تبعیت کنند هر چند شاید بعضی مواقع اشتباه هم بکند  ، چون در غیر این صورت انسجام تیم از بین میرود .


Image result for ‫جام جهان بین‬‎


2030

همه ما قبول داریم که باید کودکان و نوجوانان خود را نسبت به مسایل جنسی آگاهی بدهیم ولی  آیا در هر سنی و قبل از این که برایشان سؤالی در این زمینه ایجاد شود ، کار درستی هست که ذهن پاک و بی آلایش آنها را در گیر این مسایل کنیم ،؟

قدیم ها مادر ها و پدر ها خیلی مراقب رفتار شان بودند .... مثلا درلباس پوشیدن  ، بسیار حجب و حیا داشتند ،مادر ها مقابل پسر جوانشان گاهی روسری سر میکردند و لباس پوشیده  ،بلند و گشاد می پوشیدند .... همین طور دختر ها مقابل پدر و سایر محارمشان ...

مسأله محرم  و نامحرم در همان سن کودکی برای بچه ها توجیه شده بود... از شوخی های رفتاری و حتی گفتاری نامناسب پرهیز میکردند ...

 ...مادر ها حاضر نبودن به هر قیمتی به بهانه کار و خرید و تحصیل ، بچه هایشان را به مهد کودک و یا دوست و اقوام بسپرند  مگر آشنایان بسیار مطمئن و نزدیک ....

خانواده ها به خودشان اجازه نمی دادند هر فیلم و عکسی را به بچه ها نشان دهند ....نه مثل الان با این فضای مجازی بی در و پیکر ....

و معمولا جوان ها  در سن بسیار کم ، به قول معروف چشم و گوش بسته ، ازدواج میکردند و همه چیز سیر طبیعی و غریزی  خودش را طی میکرد ....ازدواج کردن آسان بود و این همه سنگ جلوی پای جوان ها نمی انداختند ... 

خلاصه این که در عمل و نه در زبان به بچه ها می آموختند که هر کس حریمی دارد و باید خط قرمزهای جسمش را رعایت کند .

قبول دارید که همه چیز در گذشته زیباتر و درست تر بوده ؟ سبک زندگی مردم  ، معماری ، لباس ها  ، غذا ها ، رفتارها و ....

ای کاش زمان دکمه بازگشت داشت .

  البته که همیشه و در همه دورانها انسانهای نا اهل و حیوان     صفتی بوده اند که از این غریزه خدادادی سو ءاستفاده میکردند ولی  این دلیل کافی برای دادن یک سری اطلاعات زودتر از سن کودک به او نیست و مطمئنا تضمینی برای رفع سوءاستفاده کنندگان نخواهد بود .

هر چند همه  میدانیم  که در هر معضلی ، پیشگیری بهتر از درمان است ، ولی درست و به جا ، نه شتابزده و توسط هرفرد به ظاهر دلسوزی .


Image result for ‫مالکوم ایکس‬‎



یک ضرب المثل جدید.

با طناب پوسیده به چاه رفتن ..

توبه گرگ مرگ است ...

قوز بالای قوز ...

چرا عاقل کند کاری  که باز آرد پشیمانی ...

خود کرده را تدبیر نیست... 

هر که نان از عمل خویش خورد منت حاتم طایی نبرد ...

آب که از سر گذشت  چه یک وجب چه صد وجب ...

با دم شیر بازی کردن ...

هر که بامش بیش برفش بیشتر ...

توانا بود هر که دانا بود ...

از چاله درآمدن به چاه افتادن ...

جوجه را آخر پاییز میشمرند...

هر که خربزه میخوره ، پای لرزش هم میشینه ‌...

آنکس که حساب پاک است از محاسبه چه باک است ....

طلا  چه منتش به خاکه ...

سنگ بزرگ علامت نزدن است ...

یک نادان سنگی را به چاه می اندازد ، صد عاقل نمی توانند در بیاورند ....

شتر سواری دولا دولا نمی شه..

خلاصه نمی دانم چرا هر چه ضرب المثل که به ذهن ناقص من میرسد در قضیه برجام  مصداق پیدا میکند ...

شاید بتوان خود،« برجام » را به عنوان یک ضرب المثل جدید در ادبیات استفاده کرد ...

البته ناگفته نماند که این جریان برجام و فرجامش قرابت زیادی  هم با داستان حکمیت و  ابو موسی اشعری  دارد ...





جام جهانی تناقض !

باید اعتراف کنم  که هیچ وقت نتوانستم این قشراجتماع یعنی فوتبال دوستان دو آتیشه را درک کنم ... چون هنوز نفهمیده ام تماشای فوتبال  چه سودی دارد و دیدنش چه دردی از آدم  دوا میکند...مخصوصا تماشای بازی دو تیم خارجی ..

گاهی دچار تناقض های عجیبی میشوم ...اول این که طرف دایم از مشکلات اقتصادی میگوید و این که وقت سر خاروندن ندارد و اعصاب برایش نمانده ولی ساعتها پای تلویزیون مشغول تماشای فوتبال است!!! .... شاید این کار باعث تمدد اعصابشان میشود !!

این که طرف معتقد است کالا های خارجی میخرد چون کیفیت بهتری دارد ولی وقتی تیم ایران با قویترین تیم فوتبال جهان مسابقه دارد تا لحظه آخر ، تیم کشورش را حمایت و تشویق میکند ... با وجودی که میداند حتما میبازد و بردش هم دردی دوا نمی کند ، در حالی که حمایت از تولیدات هر  چند بی کیفیت ایرانی  خیلی از مشکلات ما را حل میکند ...

و این  که وقتی هزاران نفر با هزینه های میلیونی  برای تماشای بازی ها ی جام جهانی به روسیه میروند هیچ کس نگران خروج میلیاردی ارز از کشور و کمک به فقیران و بی خانمانها نیست ولی وقتی مردم برای سفر حج یا کربلا میروند همه به یاد محرومین جامعه می افتند!! ....

و مهمتر از همه این که گروه مرگ ، گروه ایران ، مراکش ، پرتقال و اسپانیاست یا گروه امریکا ، اسراییل ، عربستان و یمن ...؟




خاطرات سفیر .

اگر ‌پسر جوان شما علاقه به پوشیدن شلوارهای پاره پوره با خشتکی آویزان دارد ...

یا  دختر شما وقتی شال سرمیکند یک وجب از جلو و یک وجب از پشت موهایش  و گوشهایش از دو طرف بیرون زده .....

یا دوست شما  دچار بحران هویت شده  و عاشق مهاجرت و زندگی در هر کشوری به جز ایران  است...

یا مثل من آرزوی تسلط داشتن به یک زبان خارجی ترجیحا انگلیسی و  یا فرانسه را دارید ...

یا پدر و مادری هستید که دوست دارید فرزندتان برای ادامه تحصیل  به خارج از کشور و خصوصا امریکا و یا  فرانسه برود ....

یا از جمله آدم هایی هستید که وقتی از شما در مورد مسایل اعتقادی تان می پرسند هیچ جوابی ندارید و معمولا از چنین موقعیت هایی فرار میکنید ....

اگر فکر میکنید در این زمانه دینداری خیلی سخته یا اصلا دین دار بودن لزومی نداره یا این که آدم های بی دین و کشورهای غیر مسلمان خیلی زندگی بهتر ، پیشرفته تر و اخلاقی تری دارند ....

یا از هر چه بوی سیاست بدهد حالتان به هم میخورد و ترجیح میدهید در هیچ بحث سیاسی شرکت نکنید ...

پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانید ...،،«خاطرات سفیر»

مطمئنا جواب خیلی از سوالات خود را میگیرید ‌ و مثل من از خواندن آن لذت میبرید ، آنقدر برای من جذاب بود که در عرض دو روز  آن را تمام کردم ...


Image result for ‫خاطرات سفیر‬‎