وقتی گفتم درصد بالایی از خانم های بی حجاب مشکلات روانی دارند و نیاز به درمان !.. عده ای گفتند اینطور ها هم نیست.
باور کنید هست..
دیروز توی مترو سوار واگن خانم ها شدم ، عده ای معترض بودند که چرا آقایان وارد واگن خانمها میشوند و در مورد این موضوع باهم بحث میکردند که کار درستی هست یا نه؟
من هم از فرصت استفاده کردم و بدون این که به شخص خاصی اشاره کنم با صدای بلند گفتم وقتی ما خانمها برای خودمان احترام و شخصیت قائل نیستیم و با هر پوششش نامناسبی بیرون میآییم و خودمان را در معرض هر نگاه پاک و ناپاکی قرار میدهیم و حقوق مان را نادیده میگیریم نباید هم انتظار داشته باشیم مردان به حقوق ما احترام بگذارند...
جاتون خالی، فقط کار یه گیس و گیس کشی نرسید... یک عده انگار منتظر بودند بحث حجاب و پو شش پیش بیاید تا پای هر موضوعی را وسط بکشند... آخوندهایی که فلان کار را میکنند، معاون فلان وزیر که چه کارها میکند ، از هر گوشه ای هر کسی چیزی میگفت ، یکی هم دائم داد میزد برو گمشو بیرون. بیرونش کنید از واگن.... خدا رحم کرد ایستگاه بعد باید پیاده میشدم وگرنه حتما جلوی پسرم بلایی سرم میآوردند... متاسفانه به خودشان اجازه میدادند هر حرف زشت و رکیکی بزنند و وقتی بهشان اعتراض کردم جلوی این پسر بچه هر حرفی نزنید گفتند میخواستی پسرت را به واگن خانم ها نیاوری...
باور کنید احساس میکردم وارد بخش اعصاب و روان یک بیمارستان شده ام و حسی را داشتم که سالها پیش در بیمارستان روان کارآموز بودم .
ولی خوشحال بودم حر فم را بالاخره زدم و موقع بیرون رفتن گفتم هر طور که میخواهید بپوشید و بگردید خودتان بیشتر از همه ضرر میکنید ...
امروز صبح رفتم نان بخرم.. در صف نانوایی دو خانم داشتند بحث میکردند. یکی از خانمها ظاهرادر مترو دستفروش بود و از اوضاع اقتصادی و گرانی و اجاره خانه های بالا مینالید و مطابق معمول حکومت و آخوندها را نفرین میکرد. خانم دیگر معتقد بود همه آخوندها که بد نیستند و ما هر چه داریم از صدقه سر علماست..و امثال شما بیجا کردید از شهرستان مهاجرت کردید تهران و از گرانی اجاره خانه هم مینالید... در شهر خودتان که هزینه ها کمتر است دنبال کار باشید.
البته که همه ما میدانیم وضعیت اقتصادی مان خراب است...
بسیاری از مردم از نبود کار یا برای اینکه از کار سخت کشاورزی در شهر و روستا نجات پیدا کنند به تهران مهاجرت میکنند و با شغلهای کاذبی مثل دستفروشی اموراتشان میگذرد.
ولی قبول کنیم مردم خودشان هم 50 درصد مقصرند...
من خودم بارها دیده ام خانمهای دستفروشی که با انواع آرایشهای و جراحیهای زیبایی مشغولند. خب اگر اوضاع اقتصادی بد است این کار ها برای چیست.؟ شما اگر بدبختید و از گرانی مینالید پس این همه هزینه برای چیست؟
و دوم اینکه هر وقت کم میآوریم تمام کاسه کوزه ها را سر آخوندهای بیچاره میشکنیم. باور کنید همانطور که همه مسئولین بد نیستند همه آخوندها هم بد نیستند. ما اگر اندک دین و ایمانی برایمان مانده به سبب وجود پر خیر و برکت بعضی از علما است. نباید ناشکری کنیم تا مملکتمان مثل عراق و سوریه و افغانستان نشود... همین توسل و عزاداری هایی که در ایام محرم به راحتی داریم ، اگر امثال این علما و روحانیون مهذب نبودند نداشتیم.
گاهی فکر میکنم اگر ایام محرم و صفر نبود ،. نمود ظاهری دینداری در جامعه به سختی دیده میشد. و شاید به همین دلیل است که دشمنان اسلام به طرق مختلف در حال هجمه به مراسم عزاداری امام حسین هستند. و با دلایل مزخرف و غیر منطقی در صدد تخریب آن هستند.
دیروز وقتی از هیئت برگشتیم دختر کوچکم پرسید چرا ما باید بعد از این همه سال برای امام حسین عزاداری کنیم درحالی که امام حسین و یارانش به آرزویشان که شهادت بود رسیدند و الان در بهشت خوشحال هستند.
بعد از توضیحات مفصل و جامع و کاملی که پدرش در مورد فلسفه قیام امام حسین داد، گفتم یکی از دلایلش این است که در طول تاریخ دشمنان اسلام از برگزاری این مراسم میترسیدند و مخالف آن هستند و تلاش میکنند تا مانع برگزاری آن شوند.
خدا رحمت کند حضرت امام را فرمودند « این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است».
و به نظر من هم اگر انقلاب ، اتفاق نمیافتاد از محرم و صفر هم اثری نبود. و شاید علت دشمنی بعضی از کشورها مثل آمریکا و اسرائیل با ما هم همین است.
اگر تا الان فیلم ملک سلیمان را ندیده اید پیشنهاد میکنم یک بار با دقت ببینید... در بخشی از این فیلم حضرت سلیمان خطاب به قومش میگوید «به دلیل افزایش گناه و دنیاپرستی،. اجنه و شیاطین به دنیای انسانها نزدیکتر شده و به شما از هر طرف حمله میکنند و تنها راه نجات شما، توبه از گناهانتان است».
ظاهرا امروزه هم دچار همان بلا شده ایم... این بی بند و باری ها و ولنگاری های اخلاقی و اجتماعی، دفاع از حقوق همجنسبازان در بسیاری از کشورهای دنیا ، ایجاد شبهات دینی و اعتقادی در بین مردم ، بردن آبروی مردم مثل آب خوردن، قضاوت های نابجا ، توهین های پی در پی به قرآن و ساحت پیامبر اسلام ، اهانت به مراسم عزاداری امام حسین ، دروغپردازیهای رسانه ها .همه و همه .. نشانه ای نیست جز نزدیک شدن شیاطین و تسلط آنها بر روح و جان ما انسانها...
خدا حفظ کند استاد میرباقری را، همیشه در سخنانش به این موضوع اشاره میکند که در دوره آخرالزمان شیطان و ایادی او با تمام قوا و نیرو تلاش میکنندتا هر چه بیشتر مردم را از دین خارج کند تا در کار ظهور و فرج امام زمان اخلال ایجاد کند.
شاید این دوران مصداق بارز این حدیث پیامبر باشد که فرمودند « زمانی بر مردم میآید که ماندن بر دین حق مانند نگه داشتن گلوله ای آتش در دست است.»
در روانپزشکی یک بیماری داریم به نام «شخصیت ضد اجتماعی.»
به نظر من درصد بالایی از افرادی که قوانین اجتماعی را رعایت نمیکنند دارای چنین اختلالی هستند.
خانم هایی که بی حجاب هستند با وجودی که میدانند حجاب قانون شرع و اجتماع ماست اگرچه خودشان هم پایبند مسائل دینی نباشند ولی از نظر اجتماعی باید قوانین را رعایت کنند و در غیر این صورت دارای اختلال ضد اجتماعی هستند و باید درمان شوند.
و اما درمان... .
تذکرات زبانی که مطمئنا اثری ندارد مثل این که به یک معتاد دائم بگوییم مواد مصرف نکن .. ولی دلیل واقعی و اثرات منفی مواد در بدنش را برایش توضیح ندهیم آن هم توسط یک پزشک متخصص و کار بلد.. مطمئنا تاثیر مطلوبی ندارد.
جرایم نقدی و حبس هم که واقعا اثر بازدارندگی ندارد و با توجه به شخصیت ضد اجتماعی این افراد حتی میتواند نتیجه عکس داشته باشد و جری تر شوند..
بهترین کار برای رفع این معزل اجتماعی یعنی مخالفت با قانون پوشش و حجاب، ارجاع دادن این افراد به متخصصین روانپزشکی با تشخیص اختلال ضد اجتماعی است. تا هم علت بیماری آنها را ریشه یابی کند و هم با توضیح لزوم وجود چنین قانونی به درمان این مسأله بپردازد.
سال پیش عید غدیر در مدینه بودیم. یادش به خیر. ولی متاسفانه هیچ خبری از جشن و عید نبود. علی رغم تمام توصیه هایی که به ما شده بود تا تبلیغ و صحبتی در مورد مذاهب نکنیم. آن روز، یک مشت شکلات در کیفم ریختم و برای نماز رفتم مسجدالنبی. بعد از نماز به مسلمانان دیگری که اطرافم بودند تعارف کردم.
از قضا چند خانمی که کنارم نشسته بودند از کشور تاجیکستان بودند و به فارسی از من تشکر کردند. گفتم امروز عید غدیر است، عید بزرگ ما مسلمانهاست... پرسیدند غدیر چه روزی است ؟ گفتم غدیر ، همان روزی است که پیامبراسلام امام علی علیه السلام را به جانشینی بعد از خودش انتخاب کردند.... یکی از آنها پرسید همان علی که داماد پیامبر است؟ . گفتم بله همسر حضرت زهرا.... و فرزندانشان امام حسن و امام حسین...
یکی از آنها پرسید حسین که برایش عزاداری میکنید و به سر و سینه خودتان میزنید؟ . گفتم بله... گفت من محرم ایران بوده ام و مراسم عزاداری شما را دیده ام... پرسیدم ما شیعه علی و فرزندانش هستیم شما چه مذهبی دارید؟ .. گفت ما حنفی هستیم.
خیالم راحت شد چون میدانستم حنفی ها با ما شیعیان دشمنی ندارند بر خلاف بعضی از مذاهب اهل سنت.
ادامه داد چرا شما بعد از این همه سال برای حسین عزاداری میکنید.؟
گفتم تا یادمان باشد اسلام واقعی کدام است اسلامی که علی و فرزندانش دارند یا اسلامی که دشمنانشان داشتند.
دلم برای آن همه مظلومیت سوخت. مظلومیت علی که هنوز بسیاری از مسلمانان او را نمیشناسند. مظلومیت شیعیانش که هنوز بعد از 1400 سال در اقلیت هستند و مظلومیت بسیاری از اهل سنت که حتی برایشان از غدیر و عاشورا چیزی نگفته اند.
خدایا شکر برای داشتن علمای دینمان که اسلام را به ما شناساندند.
امروز دحو الارض است.. روزی که زمین به اذن خداوند از زیر خانه کعبه گسترش یافته است...
یادش به خیر سال پیش این موقع در مکه بودیم. انگار خواب و رویا بود.. چه زود گذشت... بیش از یک ماه در سفر حج بودیم ولی انگار چند روزی بیشترنبود... از لحظه لحظه هایش لذت میبردم و مدام دعا میکردم این عیش و مستی نصیب و روزی تک تک انسانها بشود حتی کسانی که اعتقادی به اسلام و حج و عبادت ندارند... به این سفر بیایند و معنای لذت حقیقی را بفهمند و بچشند و تفاوت آن را با سایر لذت ها مقایسه کنند.
شاید به این دلیل حج تمتع بر انسانهای مستطیع از نظر مالی واجب است، کسانی که از تمام لذت های ظاهری دنیایی و مادی برخوردار شده اند به این سفر میآیند و تازه میفهمند لذت واقعی چیست.؟! لذت حقیقی در خوردن و خوابیدن و آسایش و رفاه تن نیست، لذت حقیقی در طواف دور خانه خدا با پای برهنه و تاول زده در حال عرق ریختن است... در سعی صفا و مروه، تشنه و سر گردان، در سختی زندگی دسته جمعی در چادرهای منا و عرفات ... ای کاش دوباره آن روزهای رویایی را تجربه کنم.
چند روز پیش یکی از اقوام ما برای شرکت در کنسرت سالار عقیلی به تهران آمده بودند... تعریف میکرد وقتی میخواستند وارد سالن شوند، مامور اجازه نداده بود کیک هایی که خریده بودند برای دختر شان تا اگر گرسنه شد ، بخورد به داخل سالن ببرند... . و با تعجب نگاه میکردیم خانم های بیحجاب بدون هیچ مانع و تذکری وارد میشدند... بردن کیک خلاف قانون بود ولی ورود خانمهای بیحجاب و متعرض به قانون آزاد بود....
و ادامه داد، با این شرایط، دیگر نمیتوانند قانون حجاب را اجرا کنند چون در شهر که میگشتیم، خانم های بیحجاب خیلی بیشتر از با حجاب ها بودند...
گفتم شما به شمال شهر رفتید اگر جنوب شهر می آمدید شاید افراد با حجاب بیشتر بودند... البته بماند که کلا خانم های باحجاب کمتر در کوچه و خیابان پرسه میزنند و نمود کمتری دارند چون تا نیازی نباشد بیرون نمیآیند، یا برای رفتن به محل کار یا خرید، ولی خانم های بیحجاب معمولا برای جلوه گری هم که شده بیشتربه کوچه و خیابان میآیند. و زمانی که راهپیمایی باشد به خوبی میتوان آمار خانم های باحجاب را گرفت...
بماند به نظر من هم آبی که از جوبرود نمیتوان به جوی آب بازگرداند...
امروز حدیثی از پیامبر(ص) شنیدم با این مضامین که وقتی خانمی باردار است در تمام مدت بارداری مانند مجاهدی است که در رکاب آن حضرت شمشیر میزند و زمانی که فرزندش به دنیا میاید، فرشتگان به او ندا میدهند که مانند فرزندش ،دوباره به دنیا آمده و تمام گناهانش بخشیده شده... وهر بار که فرزندش را شیر بدهد ثوابش مانند فردی است که یک اسیر از خاندان حضرت ابراهیم آزاد کرده...
باور کنید اگر این حدیث را بیست سال پیش شنیده بودم الان شاید بیش از ده بچه داشتم. البته به شرط حیات و خواست خداوند .. ولی حیف که خیلی دیرشنیدم..
من هم مثل خیلی ها اصلا معتقد نیستم که اوضاع اقتصادی و تربیتی مانع فرزند آوری میشود... چه بسا که در شرایط الان هم خانواده هایی که مرفه تر هستند، کمتر بچه دارند و بچه هایشان مشکلات تربیتی بیشتری دارند...
بگذریم از ما که گذشت... ولی شما خودتان را از این همه ثواب محروم نکنید... دنیا با تمام مشکلاتش دو روز بیشتر نیست، چشم بهم بگذاریم باید دست و پایمان را جمع کنیم و راهی دیار باقی شویم پس باید کمی هم برای آن طرف جمع کنیم...
طرف ، عمری ست هر جمعه دعای ندبه میخواند، دعای عهدش را فراموش نمیکند، وقتی از او میپرسی آرزویت چیست؟ میگوید ظهور امام زمان و اینکه پای رکابش شهید شوم...
ولی حاضر نیست برای حفظ دین خدا و نجات یک جوان از گمراهی یک « به تو چه؟» ساده بشنود چه رسد به این که خون بدهد و جان فدا کند....
در حالی که میداند تنها وقتی فرج حاصل میشود که جامعه آماده باشد و مردم ظرفیت پذیرش حق را داشته باشند و از امر کردن به خوبی ها و نهی از بدیها نترسند و خجالت نکشند و در این راه ثابت قدم باشند...
که در سوره عصر خداوند میفرماید؛ «انسانها همه در خسرانند جز کسانی که ایمان دارند و عمل صالح انجام میدهند و همدیگر را به حق و صبر توصیه میکنند».
یعنی چهار شرط برای رسیدن بشر به سعادت وجود دارد ولی بسیاری از ما فقط به دو شرط اول اکتفا و دو شرط بعد را فراموش کرده ایم....