گاهی بعضی از ما خانم ها دور از جناب شما مانند "گاو نه من شیرده" میشویم ............
صبح تا شب کار میکنیم ... زحمت میکشیم .... بشور و بساب ...... بپز و بخر.......بیار وببر...... در آخر روز هم از فرط خستگی و کوفتگی همه را پتک می کنیم بر سر مبارک شوهر میکوبیم .....که ای وای شده ام نوکر زر خرید وغلام حلقه به گوش و.......... تمام ظرف شیرمان را لگد میزنیم و جلوی چشمان شگفت زده همه نقش زمین میکنیم..............
حال وهوایمان درست مثل بهار است در یک روز آفتابی و دل انگیز ناگهان آسمان می غرد..ابری می شود ...طوفان به پا میشود...و رگبار همه را غافلگیر میکند ......احساس ما در آن موقع مخصوصا اگر در وسط پارک بساط عیشی برپا کرده باشیم درست مانند احساس همسر مان در برخورد با تغییر ناگهانی رفتار ماست ...مات ومبهوت نمی داند چه کند ، انگار که به او شوکی وارد شده است...........
البته علت این رفتارها از نظر روانشناسی ثابت شده است ...ولی واقعا راه حل چیست ؟ چون گاهی ممکن است کار به جاهای باریک بکشد.....مثلا همسر گرامی هم دست به عکس العملی مشابه بزند به طوری که شما اصلا از شوک خارج نشوید......
پس راه حل چیست؟ بعدا برایتان مینویسم...........
سلام امروز روز زن است
شاید بعضی از مردها به فکر خریدن هدیه برای همسرانشان باشند
والبته بعضی از خانمها هم در انتظار کادو گرفتن.................
ولی من به عنوان یک خانم باید بگویم هیچ زنی از همسرش انتظار هدیه مالی ندارد مخصوصا اگر بداتد با اکراه است
ما زنها فقط و فقط دوست داریم در زندگی دیده شویم
یک تشکر زبانی میتواند خستگی چند ماهمان را به در کند
ما زنها دوست داریم وقتی غر میزنیم (که جزئ لاینفک شخصیت ماست)ویا ناراحت وعصبانی هستیم درست به اندازه زمان شاد بودنمان دیده شویم و از ما دلجویی شود .
مردی که نتواند همسرش را درک کند اگر گرانبهاترین هدیه را برای او بخرد باز هم برایش ارزشی ندارد
واما نظر من در مورد هدیه ها
هدیه مردهای عاشق : تشکر زبانی
هدیه مردهای سیاستمدار:گل و شیرینی
هدیه مردهای رفع تکلیفی:روسری
هدیه مردهای ظاهرا دست ودل باز:طلاو جواهرات
البته فقط خدا میداند در دل هر کس چه میگذرد.
سلام .سال نو مبارک
این اولین مطلبی است که در سال جدید مینویسم .علت تاخیرم این بود که هنوز در شوک بودم که چه باسرعت یک سال دیگر را از دست دادم.ای کاش میتوانستیم کنترل زمان را خودمان در دست بگیریم . وای که چه میشد!!!!!!!!!!!
گاهی دلم برای نوشتن تنگ میشود و گاهی با خواندن وبلاگ بعضی از همشهریانم هوس میکنم بنویسم.
هیچ چیز مانند خواندن و نوشتن به من ارامش نمیدهد. شاید هم بتوان گفت بهترین تفریحم هستند.
ارزو میکنم سال جدید برای همه سالی متفاوت و پربار باشد.سالی که هرکس لااقل به یکی از ارزوهای زیبا و دست یافتنی اش برسد.
این مطلب کوتاه را نوشتم تا طلسمم را شکسسته باشم واز شوک بیرون بیایم.
سلام
"کاردرمانی سالمندان" عنوان کتابی است که من با کمک یکی از دوستانم ترجمه کرده ام.
دلیل اصلی ترجمه این کتاب کمبود منابع قابل ارجاع در این زمینه و رشته علمی و عملی ان بود .
این کتاب هم برای متخصصین مرتبط با این رشته و هم برای سالمندان وخانواده ها و مراقبین انها میتواند قابل استفاده باشد.
این کتاب را میتوانید از طریق انتشارات دانژه تهیه نمایید.