گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

در آستانه عید قربان ...

قبلاً گفته بودم که با چند نفر از دوستان مان  ، قرار گذاشتیم هر ماه به  دیدن یک خانواده شهید  در محله خودمان برویم .این ماه  به دیدن خانم قربانی رفتیم ...‌

من با دیدن چنین زنان  و مادرانی واقعا از خودم خجالت میکشم که گاهی هنوز درگیر چه مسایل پیش پا افتاده ای هستم  و ذهن و دلم  آلوده به چه چیزهای کم ارزشی است . از مصاحبت  و تماشای چهره این خانم صبور ، مهربان ، خوشرو و با ایمان سیر نمی‌شدم .اگر خداوند در روز محاسبه  ، ما را با  امثال این زنان بسنجد کارمان ساخته است ....

از زندگی اش و پسرانش گفت ....از پسر بزرگش که در اوایل انقلاب در اثر سرطان فوت کرده بود ، از دو فرزندش که در انگلیس مشغول تحصیل بودند و به محض شروع شدن جنگ به ایران برگشته بودند و راهی جبهه شدند و هر دو شهید شدند ، از پسر شهید دیگرش  ، پسر دیگری که مجروح جنگ است و آخرین پسرش که نخبه است و در آلمان زندگی میکند ...و از همسرش که در اسارت در عراق به شهادت رسیده و پیکرش را به ایران نیاوردند ....

همسر شهید بود و مادر سه شهید و یک جانباز .....خداوند عجب صبر و توانی به بعضی از بندگانش میدهد .عجب ظرفیتی ، عجب ایمان قوی و اخلاصی...

خاطراتش را با خنده می‌گفت ، در  سخن و صورتش کوچک ترین اثری از شکایت و نارضایتی و دلخوری دیده  نمیشد ...و دایم می‌گفت ان شاالله خدا قبول کند  ، ما که کاری نکردیم .

خانم قربانی  اینهمه قربانی در راه خداوند داده است و تنها نگرانی اش قبول قربانی هاست ...ما چه چیزی برای قربانی داده ایم.؟! ‌‌‌‌‌‌


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد