دیروز 13 ابان بود. در تقویم ما مینویسند روز دانش آموز و روز مبارزه با امریکا و استکبار ستیزی... من اگر نام گذاری میکردم . مینوشتم روز مبارزه دانشجویان با دشمنان ابله....
باید به سران امریکا و اسراییل و تمام دشمنان ایران و انقلاب بگویم، ما مثلی در فارسی داریم که میگوید «آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود»...
شما چقدر ابله و احمق هستید که چهل سال است در حال تلاش برای براندازی حکومت و انقلاب ما هستید، با همان روش های سابق... لااقل شیوه تهدید و تحریم و حمله خود را عوض کنید... با چند کار شناس خبره مشورت کنید ،. اینقدر وقت و هزینه خود را تلف نکنید...
ما که از مبارزه و دفاع خسته نمیشویم ، چون برای این انقلاب خون دادیم ، جان دادیم، جوان دادیم...
در ثانی این کار برای ما یک نوع رزمایش است،.تا آماده مبارزه بزرگ و اصلی مان شویم ، ان شاء الله بعد از ظهور امام زمان برای تشکیل حکومت جهانی....
پس ضمن تشکر از شما که ما را قوی تر و آماده تر میکنید، توصیه میکنم تاکتیک جنگی خودتان را عوض کنید.
و اما بعد از این همه جار و جنجال در مورد حجاب و ازادی و زن و زندگی و.....
باید قبول کنیم نمیتوانیم هیچ کس را به داشتن اعتقادی مجبور کنیم ولی به رعایت قانون چرا...
البته اگر نظر بنده حقیر را بخواهید بدانید، حجاب باید آزاد باشد چرا؟ چون این نوع حجاب نصفه نیمه خودش بدترین توهین به حجاب است.
میگویند قانون خدا و شرع است، نمیشود برداشت و خدا بهتر میداند صلاح و مصلحت بندگانش را و خیر و شرشان را...
میگویم درست است ولی باید طوری کار کرد که خودمان یا خودشان پی به اهمیت موضوع ببرند.... هر کس کلاهش را قاضی کند کار به دیگران و قانون خدا و کشور نداشته باشد... با یک دو دوتا چهار تا کردن متوجه میشود این که حجاب داشته باشد یا نه، روسری سرکند یانه، مو هایش بیرون باشد یانه، آرایش داشته باشد یا نه،. سود و ضررش متوجه خود او هست یا نه،؟ اصلا سود و ضرری دارد یانه ؟ و برای چه کسانی ؟!. خودش؟ اطرافیانش! ؟ دیگران؟ دوستان؟ دشمنان؟ خدا؟ شیطان؟ مردم؟ و....
هر کسی خیلی راحت میتواند تصمیم بگیرد که چه باید بکند؟ بالاخره خداوند عقلی هم به ما داده و اگر گاهی از آن استفاده کنیم بدک نیست.
فعلا که اوضاع بدتر از اولش شده... آبی هم که ریخت نمیشود به جوی برگرداند، بنابراین خیلی هنر کنند در ظرف ده بیست سال با فرهنگ سازی ، نه اجبار و بگیر و ببند، لا اقل کسانی که حجاب دارند را متقاعد کنند که کارشان درست است و مانند بقیه نشوند...
دختری به علت رعایت نکردن قانون دستگیر شد.. در جلسه توجیهی،. کسی دقیق ی نمیداند به چه علتی ، افتاد و از دنیا رفت..
روحش شاد... خدا به خانواده اش صبر دهد.
در همان ساعات اولیه بعد از این حادثه بسیاری از رسانه های داخلی و خارجی، از براندازهای خارجی گرفته تا سلبریتی های داخلی شروع کردند به نظر دادن و تحلیل و بررسی و نقد و....
انگار همه منتظر مرگ این طفلک بودند.
سالهاست در گوشه و کنار دنیا زنان و کودکان بیگناه یمنی و عراقی و سو ری و فلسطینی و میانماری و نیجری و... به دست عده ای که خود را مدافع حقوق بشر!!! میدانند کشته و زخمی میشوند، هیچ کس اخ نمیگوید....
نمیدانم چه شده که سلبریتی هایی که نمیتوانند زندگی خانوادگی خودشان را اداره کنند و هر روز شاهد بالا رفتن امار طلاقشان هستیم، از اخلاقیات و عدالت حرف میزنند.
بازیکنان فوتبالی که هزینه مصرف آب و برق ویلاهای شاهانه شان به اندازه مصرف یک شهر کوچک است، دم از فقر و گرانی و وضعیت معیشت مردم میزنند... که اگر در هر کشور دیگری به جز ایران بودند باید انقدر مالیات بابت ثروت باد آورده شان میدادند که دیگر حال نظر دادن در مورد مسایل سیاسی و اجتماعی نداشتند.
منافقین که در روز روشن در بازار و گذر و مغازه مردم بمب میگذاشتند و در پرونده شان هفده هزار ترور ثبت شده و
چهل سال است روسری های قرمز شان را از سرشان برنداشتند، دم از آزادی و کشف حجاب میزنند!
سران اسراییل و امریکا ی نژاد پرست را که بهتر است در موردشان حرفی نزنیم...
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.......
حدود یک ماه است که از سفر حج برگشته ایم. جای همگی خالی بود. ان شاء الله که خداوند از همه ما قبول کند، سفر سختی بود ولی لذت بخش... در آنجا مدام دعا میکردم قسمت و روزی همه بشود حتی کسانی که علاقه و اعتقادی به این سفر ندارند چون تا خودشان به این سفر نیایند و طعم آن را نچشند، متوجه نمیشوند چرا عده ای اینقدر برای رفتن به آن دعا میکنند..
نمیدانم از کجای سفرم بنویسم... از همسفران نازنینم و داستان هایی که از زندگی شان شنیدم؟... از لذتی که از دیدن کعبه و انحام طواف و سعی بین صفا و مروه میبردم؟... از گپ و گفت هایی که با مسلمانهای سایر کشورها داشتم؟... از غربت بقیع و مدینه..؟ .
از حرص هایی که در این سفر خوردم؟ بابت اسراف ها و غیبت کردن ها و خرید کردن ها و چرخیدن زائران در بازارها؟....
از زندگی رویایی چند روزه مان در منی و عرفات؟... از جمرات و پیاده روی های طولانی ولی لذت بخش مان.؟....
برای هر کدام چندین صفحه باید بنویسم، بنابراین تصمیم گرفتم، خاطرات سفرم را بنویسم ، اگر چیز به درد خوری شد چاپ می کنم و اگر نشد که برای خودم نگه میدارم..
سعی میکنم گهگاهی از خاطرات سفرم در اینجا هم بنویسم.
جدیدا مطلبی در شبکه های اجتماعی منتشر شده مبنی بر این که پاپ فرانسیس گفته اند که «جهنمی وجود ندارد چرا که با مهربانی خداوند سازگار نیست و، روحانیون مسیحی و سایر ادیان به مردم دروغ گفته اند.».
یکی نیست به این آقای پاپ محترم بگوید پدر مقدس این صحبتی که شما فرموده اید، باعث نمیشود کل دم و دستگاه شما زیر سئوال برود؟ ... و مردم بگویند از کجا معلوم که در مورد بقیه موارد هم دروغ نگفته باشید؟ .... بهشت و قبر و قیامت و پیامبران و اصلا خود دین و در نهایت نعوذ بالله وجود خداوند....
آخر اگر جهنمی وجود نداشته باشد که خیلی ناجور میشود فکرش را بکنید امثال من و شما که نهایت گناه مان غیبت جاری و خواهر شوهر مان است باید در کنار امثال چنگیز مغول و داعشی های نسل کش در بهشت برین هم سفره باشیم....
خداییش این به دور از رحمت و مهربانی خداوند است یا آن.؟!
البته بماند که بعدا کاشف به عمل آمد که این مطلب فقط برداشت شخصی یک خبرنگار از سخنان پاپ بوده و کلیسا آن را رد کرده زیرا مغایر با آموزه های مسیحیت است...
چند سال پیش دختر جوان معروف نادانی با دست خودش از صحنه معاشقه با شریکش فیلم گرفت و جوان نادان دیگری آن فیلم را منتشر کرد.
دخترک دست پیش گرفت که پس نیفتد...دادگاه تشکیل شد... بدون اینکه محاکمه ای صورت بگیرد و مقصر اصلی مشخص شود که چه کسی بوده .؟ .. خودش که از روی نادانی اقدام به گرفتن فیلم کرده؟ یا جوانی که از روی بی شرمی فیلمش را منتشر کرده؟ یا مردمی که از روی کنجکاوی فیلم را دیده اند.؟
خلاصه دخترک که آبرویش را برباد رفته دید ترجیح داد ترک وطن کند تا شاید از خاطره ها برود یا شاید هم چون آنجا کمتر مورد سوال و جواب قرار میگرفت و آزاد تر بود....
حالا بعد از بیست سال تصمیم گرفت با کمک یک عده که نه دین برایشان مهم است نه انسانیت نه شرف نه اخلاق و نه وطن انتقام همه آن مقصران را از مهربان ترین و مظلومترین کسی که میشناخت بگیرد.... چون میدانست به سبب مهربانیش او را مثل همیشه خواهد بخشید...
و عجیب این بود که به سبب این انتقام کثیفش جایزه نخل طلایی را از جشنوا ه «کن» گرفت. در حالی که مورد مؤاخذه خیلی از هم وطنانش قرار گرفت...
قبول دارید امثال این آدم ها ارزش توبیخ و تنبیه هم ندارند ولی در این میان دوست دارم بدانم افرادی که معتقدند ما دچار توهم توطئه هستیم و سینما و ورزش را با سیاست چه کار؟؟ و دین از سیاست جداست و ال و بل.... نظرشان چیست؟
و نسبت به سخن آن کارگردان معروف فرانسوی که گفت. « جشنواره کن یک سلاح تبلیغاتی ست»...
ولی نمیدانم چرا هر سال فقط باید کشور ما را نشانه بگیرند...؟؟؟
ببینید هیچ کس منکر مدیریت ضعیف در بخش های مختلف کشور نیست. از سطح وزارت گرفته تا مدیران مدارس و ارگانهای کوچکتر... البته در بین آنها مدیران قابل و دلسوز و کار بلد هم کم نیستند.
یک آبادانی پولدار با یک سری همشهریان مهندس و کارگر و معمار و بنا و غیره .... ساختمانی را ساخته اند و با رشوه و زد و بند با یک سری از کارمندان خدوم!! و مدیران محترم! شهرداری همان شهر که به احتمال خیلی زیاد از اهالی همانجا هم بوده اند نه از کره ماه آمده اند نه از مریخ.... مجوز گرفته اند و یک عده از همشهریان نه چندان با فکر ، بدون پایان کار، اقدام به خرید واحدهای این ساختمان کردند و شروع به فعالیت در ساختمان نیمه ساز و در حال تکمیل شدن ....
حالا بگردید پرتقال فروش را پیدا کنید....
در این میان مردم داغدار آبادان اقدام به اعتراض و تظاهرات علیه نظام و رهبری و دولت میکنند....
ولک... کاک... با مرام.... قربان اون معرفت آبادانی با عینک ریبن...یک کمی فکر کنید، متوجه خواهید شد باید در این وسط یقه چه کسانی را بگیرید.؟!
امروز رفتم فروشگاه هفت یک جنسی خریدم که قیمت تولید کننده روی آن نوشته بود دوازده هزار تومان.. . وقتی فاکتور را نگاه کردم. قیمت جنس را بیست و یک هزار تومن حساب کرده بود. یعنی بیش از پنجاه درصد سود. ...
وقتی علت را پرسیدم با دلایل کاملا غیر منطقی فروشنده مواجه شدم. که مالیات بر ارزش افزوده و ال و بل و بعد گفت طبق بخشنامه جدید ما میتوانیم تا سه برابر قیمت روی جنس گران تر بفروشیم.
جنس را پس دادم. و گفتم خواهشا قیمت اجناس را زیر آن نصب کنید تا ما بدانیم قیمت مصرف کننده چقدر است.
برگشتم خانه و برای دل خوش کردن خودم با تعزیرات تماس گرفتم و در سایت شکایتم را عنوان کردم. بعید میدانم ترتیب اثری داده شود ولی شاید اگر هر کس شاهد گران فروشی باشد ،. همان موقع به فروشنده اعتراض کند و. دلیلش را بپرسد و بعد به تعزیرات شکایت کند، دیگر کمتر شاهد سؤ استفاده افراد سود جو در این شرایط خواهیم بود.
تک تک ما در بهتر شدن شرایط اقتصادی جامعه مسئول هستیم. اگر مدتی صبر کنیم،. قانع باشیم ، کمتر اسراف کنیم و با گران فروشی های غیر منطقی بعضی از مغازه داران برخورد کنیم، ان شاء الله با برنامه های اقتصادی دولت ، از این شرایط بحرانی که تمام دنیا با آن درگیر هستند عبور خواهیم کرد...
امسال بعد از دو سال، یا بهتر بگویم پانزده سال انتظار ، ان شاء الله عازم سفر حج تمتع خواهیم شد.
پانزده سال پیش ثبت نام کردیم دو سال پیش اسم مان در آمد و متأسفانه به علت شیوع کرونا، مراسم حج تعطیل شد و امسال قرار است اگر خدا بخواهد و زنده باشیم راهی شویم.
من از همین الان قلبم تند تند میزند و گاهی فکر میکنم روی پاهایم بند نمیشوم.... یک احساس شوق و ذوق عجیب همراه استرس و اضطراب...و ترس از این که بروم و بی هیچ تغییری برگردم.
بعضی ها معتقدند چنین سفر پرهزینه ای به کشوری مثل عربستان که دشمن شیعیان هستند اشتباه است.
چه کنیم که خداوند خانه اش را در آن سرزمین گذاشته و حجش را واجب کرده... حتما صلاح و حکمتی در آن هست.
مرد دنیا دیده ای که در سفر کربلا باما همسفر بود میگفت.. «کشورهای زیادی سفر کرده ام ولی هیچ سفری به انداره کربلا و مکه از نظر هزینه به صرفه نیست.»
طرف چند روز به قشم و کیش و یا با تور به اروپا میرود بیش از پنجاه میلیون خرج میکند به جز سوغات و خرید...
ولی نوبت به سفر واجب حج که میشود ، معتقدند که اسراف است و باید به نیازمندان کمک کرد.
آن هم سر جای خودش... حج هم مثل خمس و زکات واجب است. دعا کنیم با معرفت انجام دهیم و با نیت درست و سالم.
یکی دوست دارد پولش را در سفر به ترکیه و اروپا خرج کند، یکی هم مثل ما دیوانه است و دوست دارد با پولش به کربلا و مکه برود.
همسر من به سبب شغلش به کشورهای زیادی سفر کرده، فرانسه، چین، روسیه، کره، بلاروس ولی میگوید تنها جایی که دوست دارد،بارها به آن سفر کند مکه و کربلاست.
ان شاء الله هر کس آرزوی هر سفری را که دارد خدا قسمتش کند.
چهره جدی، مصمم و کاریزماتیک نادر طالب زاده
که هرگاه با زبان انگلیسی با تسلط صحبت میکرد ، احساس ارادتم به او بیشتر میشد ، را هیچ وقت فراموش نمیکنم.
اگرچه او را از نزدیک ندیدم. ولی احساس شاگردی نسبت به او داشتم.
به جز اجراها و برنامه ها و فیلم هایش و معدودی از کتابهایش، آشنایی بیشتر و نزدیکی با او نداشتم ولی وقتی دیشب خبر وفاتش را شنیدم، بی اختیار اشک ریختم.، احساس کردم آدم بزرگ و نادری از دست مان رفت. اسمش همیشه یادآور مبارزه با اسرائیل و روشنگری جهان اسلام بود.
دشمن هم زیاد داشت چون اصولا آدم های موفق و محبوب همیشه مورد حسادت و دشمنی اطرافیان قرار میگیرند..
نامش را میتوان در کنار دکتر چمران و شهید آوینی و حتی سردار سلیمانی قرار داد . مانند آنها در تمام عمر مشغول مبارزه بود، مبارزه نه با تفنگ که با قلم... نقش مهمی در شناخت ایران به جهانیان و رفع اسلام هراسی و ایران هراسی در دنیا داشت .
کمتر از شهیدنبود... که مداد العلماء افضل من دماءالشهداء....