گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

آخر نوع دوستی...

ماه رمضان شد ....

و دوباره  برنامه ماه عسل و غبطه خوردن های من هم شروع شد ...

دیشب مهمان این برنامه خانم نرگس کلباسی بود،   نامی که هیچ وقت فراموش نخواهم کرد ...، دختری که در نوجوانی به فاصله چهار سال پدر و مادرش را  که عاشقانه دوستشان داشت از دست میدهد و این  مساله نه تنها او را از پا در نمی آورد که در اوج جوانی تصمیم میگیرد با اندک سرمایه ای که دارد راهی یکی از مناطق بسیار محروم هند شود و سرپرستی پانصد کودک یتیم و بعضا معلول و ناتوان و یا نابینا را برعهده بگیرد به طوری که به واسطه محبتی که بین آنهاست ، او را مادر صدا میزنند .....

فکرش را بکنید من گاهی از تر و خشک کردن سه فرزندخودم خسته میشوم و این دختر با آن اراده پولادین ، این  همه کودک  را سرپرستی میکند ، آن هم در سن حدود بیست سالگی  که شاید بزرگترین چالش زندگی  افرادی امثال من در این سن فقط ازدواج باشد  ،....

گاهی با خودم فکر میکنم که خداوند به بعضی از بندگانش چه توان روحی و روانی  خارق العاده ای داده و چه آزمایشات  و ابتلائات عجیبی را برایشان رقم میزند و چه مسئولیتهای سنگینی بر دوششان میگذارد ... 

و افرادی مثل من فکر میکنیم با این نمازهای دست و پا شکسته و روزه های که جز تشنگی و گرسنگی برایمان اثری ندارد شاخ غول را می شکنیم ....

 در حالی که آنها چه زندگی های پر فراز و نشیبی دارند...و چقدر پر بار...

 ، ومن میترسم از این همه یکنواختی و روزمرگی و کم طاقتی و اراده ضعیف خودم ...

 و باز میترسم از این که شاید در آینده قرار است من  هم آزموده شوم ولی هنوز آمادگی  اش را پیدا نکرده باشم..

 و باز میترسم و از خدا میخواهم و دعا میکنم به ناتوانی من رحم کند که خودش میداند که  چه انسان ضعیف و کم ظرفیتی هستم... ... کسی  که در برابر کوچکترین درد و مشکل  ، به زمین و زمان بد میگوید و ناشکیبا میشود با انسانهایی از این دست اصلا قابل مقایسه نیستم ...

و اگر کفر نباشد میگویم: خدایا  در تعجبم  که با وجود چنین بندگانی چه لزومی به آفرینش  امثال من بود .....

Image result for ‫نرگس کلباسی‬‎



ادعای مسلمانی...

رسما یک کشور مسلمان هستیم و اسما  شیعه ولی قبول دار ید که هیچ کارمان به اسلام نمی خورد ...

ماه رمضان در پیش است و ایام امتحانات  مدارس،و دانشگاهها ... یکی نیست به این مسئولین محترم بگوید، مگر بچه های شما روزه نمی گیرند ، روزهای گرم و طولانی ، دهان روزه ، شب بیداریها یک طرف ، حالا امتحان هم اضافه شد ، اینکه زمان امتحانات را یک ماه عقب تر یا جلوتر می انداختید کار سختی نبود ...

برای ثبت نام کلاس والیبال برای دخترم به یک ورزشگاه مراجعه کردم پرسیدم در ایام ماه رمضان هم کلاس دایر است ، تغییری در ساعت برگزاری آن ایجاد نمیشود ، خندید و گفت نه ، یکی آن طرف تر گفت :کی روزه میگیره ؟

 از ایام انتخابات و تبلیغات طرفداران  کاندیداها که حاضر بودند از هر حرف و عملی برای جمع کردن رأی  و زیرآب زدنهای   خودشان هم که آبروی هر چه مسلمان و مسلمانی را بردند هم نگوییم بهتر است ...

در ایام عید وقتی برای سفر به عتبات به فرودگاه رفتیم ، این که چه تعداد ایرانی  به کشور های تایلند و ترکیه سفر میکردند و با چه قیافه های عجیب و غریبی ،از   همانها که دا یم از اوضاع اقتصادی و گرانی گله میکنند بماند ، در این فرودگاه بین المللی   با آن  بزرگی بعد از کلی گشتن یک نماز خانه تنگ و تاریک شش متری نه چندان تمیز  در انتهای یک سالن   پیدا کردیم تا نماز بخوانیم ....

مرا  به یاد سخن سید جمال الدین اسد آبادی انداخت با این مضمون  ،اسلام را در غرب و مسلمانان را در شرق دیدم ...

خلاصه این که فقط ادعای مسلمانی میکنیم و بس ..



Image result for ‫با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی‬‎

خود کرده را تدبیر نیست.....

بالاخره این انتخابات هم تمام شد ....خدا رو شکر اوضاع تا به اینجا آرام است ....سرو صدایی مبنی بر اعتراض به نتیجه به گوش نمیرسد....انتخابات پر هیاهویی بود ...

با اعلام نتایج ،  خیلی ها خوشحال شدند و خیلی ها ناراحت و حتی عصبانی و بعضی هم مثل من ، که از نتیجه مطمئن بودند  چندان  تغییری در حالشان دیده نشد .... 

البته برخی هم با وجود اینهمه نارضایتی و اعتراض  مردم به عملکرد دولت و  افشاگری ها در زمان تبلیغات  ، از این نتیجه  تعجب کردند..

برخی به او رأی دادند چون معتقد بودند چهار سال فرصت کمی ست برای قضاوت ، برخی  معتقد بودند در این چهار سال امتحانش را پس داده بود  و اوضاع باید تغییر کند وازمخالفینش بودند ....

تحلیل های برخی شنیدنی بود .....عده ای معتقدند که این نتیجه نشانه خستگی و نا امیدی مردم از نظام و انقلاب و یا حتی اعتراض به رهبری بود ، یعنی مخالفان رهبری به روحانی رأی دادند..... در حالی که صحبت های رئیس جمهور منتخب در پیام تبریک و تشکر از روش حکیمانه رهبری  ، شاید دهان  آنها را بست ، اگرچه بعضی معتقد بودند این هم  فقط. یک ژست سیاسی ست....

دوستی معتقد بود رأی نیاوردن رقیب  ، ناشی  از عملکرد نادرست و غلط حوزه و علما در بیدار کردن مردم و بصیرت بخشی آنها در شناخت حق از باطل  در سالهای بعد از انقلاب است  ، که به نظر من درست نیست ، مردم عقل دارند و میتوانند تحلیل کنند  ، این مسئله در زمان خلافت امیر المومنین و حتی قیام امام حسین هم بود که با وجود حجت خدا  و تبیین اوضاع ،  باز مردم از بصیرت سیاسی لازم برخوردار نبودند و راه را از بیراه تشخیص نمی دادندکه علت نپذیرفتن سخن حق را  ، امام حسین  در روز عاشورا ،پر شدن شکم مردم از حرام میدانستند....

البته نه این که خدای نکرده  ، قصد تشبیه داشته باشم ، پاسخ این منتقدان ، که همه چیز رابه گردن علما ی دینی می اندازند را دادم...

عزیزی ناراحت بود که چرا رهبری نظرش را به طور واضح ابراز نمیکند تا تکلیف مردم مشخص شود ...

 فکرش را بکنید اگر رهبری اعلام  میکرد و همین نتایج به دست می آمد ، دیگر نه  در بین مردم و نه  پیش  فرد منتخب  جایگاهی برایش باقی نمی ماند .

خلاصه این که دنیا دو روز است و همه چیزش ناپایدار و گذرا .

فقط امیدوارم طرفداران دو آتیشه این رئیس جمهور هم مانند رئیس جمهور قبلی بعد از پایان دوره دوم از منتقدان و مخالفان سرسختش نشو ند  ....


Image result for ‫خود کرده را تدبیر نیست‬‎




بی سیاست های حسود 2.

به نظر من هر کس بخواهد مردم ایران را از نظر سیاسی ، اجتماعی و حتی فرهنگی بشناسد باید در ایام  تبلیغات برای انتخابات ریاست جمهوری از طریق شبکه های اجتماعی و رسانه های مختلف  اخبار ایران را دنبال  کند...

این که هر کس به چه فردی رای میدهد و یا از چه حزب  و گروهی حمایت میکند مهم نیست ...مهم شور و حال مردم و اطلاعات درست و غلطی ست که بین افراد رد و بدل میشود ، همه خودشان میشوند یک پا منتقد و  تحلیلگر و کارشناس در تمام مسائل اقتصادی و سیاسی ....

یک عده ای هم در این میان هستند که هیچ کس نمی فهمد حرف حسابشان چیست ؟ از همه انتقاد میکنند ، به همه بد و بیراه میگویند ، نسبت به نظر همه مخالف هستند و در کل خودشان هم نمی دانند عقیده شان چیست و کدام طرفی اند ، مخالف نظام اند یا رهبری ، طرفدار اسراییل اند یا آمریکا ، وطن پرستند یا وطن فروش ، خلاصه هم خودشان گیج اند هم باعث گیجی بقیه میشوند .

به نظرم باید به اینها گفت بی سیاست های حسود چون جز خودشان هیچ کس را قبول ندارند و اصولا هیچ اعتقادی هم به انتخابات ندارند ، و هر حزب و گروهی هم که پیروز شود از نظر آنها فرقی نمیکند چون در هر حال معتقدند تقلب شده است .

جالب این که نه تنها جرات و اعتماد به نفس کافی برای کاندید شدن ندارند بلکه هیچ تخصص و سابقه کار اجرایی درست و حسابی هم ندارند ...

و جالبتر این که خودشان را  ازهمه باهوش تر و با سیاست تر میدانند و همه نامزدها را دروغگو و دزد میدانند ، یکی نیست به اینها بگوید امثال شما که خوب و پاک هستید حاضر نیستید کاندید شوید اگر این افراد تشنه قدرت و مقام و ثروت و یا احیانا خدمت هم به صحنه نیایند که مملکت روی هوا  میرود ، یا به دست امثال داعش و آمریکا نابود میشود .....پس تکلیف ما چیست ؟

Image result for ‫انتخابات‬‎

سرگردان در خم یک کوچه !

چند روز پیش عید مبعث بود و من دوباره به یاد سخن استادی افتادم که میگفت همه ما انسانها مانند پیامبران  برای انجام رسالتی به دنیا می آییم و یک روز در عمرمان مبعوث میشویم و دعا کنید  آن روز را درک کنید  ولی متاسفانه خیلی از ما متوجه آن روز نمی شویم ....و میگفت ، معمولا در سن چهل سالگی این نقطه عطف اتفاق می افتد .... 

من هم که دارم به چهل سالگی نزدیک میشوم دا یم در این فکرم که آیا بالاخره خواهم فهمید که برای چه هدفی  به دنیا آمده ام یا نه ؟ شب مبعث هم  ناراحت بودم  از این که چرا هنوز نفهمیده ام  برای انجام  چه رسالتی به دنیا آمده ام  .... 

این گذشت تا روز بعد ... پس  از مدتها دندان درد ، از درد بیقرار شدم... چشمتان روز بد نبیند ، رفتم دندان پزشکی و شد آنچه نباید بشود... ، خانم دندانپزشک یک ساعت و نیم تلاش کرد تا بالاخره با کلی زحمت دندان عقل پوسیده مرا در آورد ....

 لثه  و حتی گوشه لبم را هم  پاره کرد .... و من که انگار عقلم را  هم با دندان عقلم  در آورده بودند آمدم خانه و تمام فشار درد و  ضعف ناشی از آن را بر سر اعضای خانواده خالی کردم و آنها مخصوصا همسر صبورم کیسه بوکس من شدند....

 بعد از چند ساعت وقتی به خودم آمدم تازه فهمیدم که هنوز خیلی کوچکتر از آن هستم که خداوند رسالتی را به دوش من بگذارد .... من که هنوز نمیتوانم رفتار و احساساتم را به خوبی کنترل  کنم و با یک دندان درد ساده اینگونه از کوره در میروم چگونه میتوانم دردهای بزرگ را تحمل کنم ..

 ...شاید سنم نزدیک چهل سال باشد ولی عقلم تا کامل شدن خیلی فاصله دارد... بر عکس بعضی ها که  در خیلی کمتر از  این  سن ، هفت شهر عشق را گردیده اند من هنوز اندر خم یک کوچه ام .....

Image result for ‫سرگردان و تنها در خم یک کوچه‬‎

جواب دندان شکن ..

این روز ها بازار  صحبت از انتخابات داغ است .دیروز کلیپی از طنز «دکتر سلام »در مورد انتخابات  به اتفاق دخترم می دیدیم  که خیلی جالب بود ...... هر کور و کچلی رفته بود برای ثبت نام ..... 

دخترم گفت خب چرا بابا نرفته ثبت نام کنه .....گفتم هشتاد درصد این آدم هایی که رفته اند یا عقلشان باقی بوده یا برای مزاح و مسخره کردن رفته اند و یا اعتماد به نفس کاذب بیش از حد دارند که به خودشان اجازه  داده اند که ثبت نام کنند ....بیست درصد بقیه هم شاید برای شهرت و مقام و کسب قدرت و یک درصد هم برای اینکه احساس مسئولیت میکنند .

پدر تو خوشبختانه جزء هیچ کدام از این گروهها نیست . تازه  چه کسی به او رأی میدهد نمونه اش خود من عمرا به او رای بدهم .الان که یک شغل معمولی دارد اینقدر سرش شلوغ است که  روزی چند ساعت بیشتر زیارتش نمیکنیم  اگر رئیس جمهور شود حتما  برای ملاقاتش باید وقت  قبلی بگیریم .....

دخترم گفت اتفاقا آن  موقع  بیشتر  او را میبینیم .....مثلا  در تلویزیون ، اینترنت ، شبکه های اجتماعی .  

دیگه جوابی نداشتم .... شاید چهار سال بعد دسته جمعی رفتیم برای ثبت نام .

ولی دور از شوخی برایم جالب است که  در کشور ما برای ثبت نام در هر آزمون درپیتی هزار ضوابط و شرایط اعم از شرایط سنی و میزان تحصیلات و سابقه کار  قرار میدهند  ولی  هر ننه قمری به خودش اجازه میدهد تا برای ریاست جمهوری ثبت نام کند ...

یعنی واقعا  پست ریاست جمهوری از رانندگی  کردن مسئولیت کمتری  دارد که حتی شرایط سنی هم  در آن مطرح نیست !

بهترین عید عمرم .....

به جرات میتوانم بگویم امسال بهترین و زیباترین عیدی بود که پشت سر گذاشتم ... به طور کلی،من ایام عید را خیلی،دوست نداشتم چون خیلی تکراری  بود و به بطالت می گذشت ، به مهمانی و خاله بازی و پر خوری ....ولی امسال چیز دیگری بود ...

امسال توفیق حاصل شد و روز اول عید را در جوار حرم  با شکوه امیر المومنین بودیم و روزهای بعد به کربلا و سامرا و کاظمین مشرف شدیم .....

احساس میکردم  روز اول عید به زیارت و دست بوس مهربان ترین و محترمترین و آقاترین پدر دنیا  برای تبریک سال نو رفته ام و باید با ارزش ترین عیدی عمرم را بگیرم  و خواستم هر آنچه باید ، برای خودم و دیگران  ...

حتما همه شما  این تجربه را داشته اید ، وقتی در حرم و صحن و سرای ملکوتی هر کدام از ائمه هستیم ، روحمان به پرواز در می آید ، احساس سبکی میکنیم ، انگار همه غم های دنیا از روی دلمان برداشته میشود ، دوست داری  فقط  و فقط  درد دل کنی ، دلت میخواهد برای همه دعا کنی ، حتی کسانی که از دستشان ناراحتی ، دلت صاف صاف میشود ، این خاصیت مکانهای مقدس ست ، جایی که فرشتگان دا یم در رفت و آمدند و شیاطین جرات ورود به آنجا را ندارند .

نمی خواهیبیرون بیایی ...دلت میخواهد زمان کش بیاید  ، وقتی بیرون میایی ،شاد شادی ، حتی اگر در تمام مدتی که آنجا بوده ای به پهنای صورت اشک ریخته باشی ، انگار باطری وجودت شارژ شارژ شده ، صد در صد .این خاصیت زیارت انسانهای کامل ست ...

بر خلاف هر سال ،عید که تمام شد دلم گرفت ولی حرف های زیادی  از  این سفر برای گفتن  دارم که باید بنویسم ...

آرزو  میکنم همه ، حتی کسانی که دلشان نمی خواهد و هنوز احساس نیاز نکرده اند ، یکبار چنین سفری را تجربه کنند .




بخریم یا نخریم...

نزدیک عید است و بازار خرید داغ .

گاهی  واقعا نمیدانی جنس و کالای ایرانی بخری یا خارجی.

توهین به تولید کننده های ایرانی  یا سوء تبلیغ نباشد ولی من به شخصه بیشتر مواقع که جنس ایرانی خریدم بعد از مدتی پشیمان شدم .... نمیدانم چرا ما ایرانیها اصولا دوست داریم از کار بزنیم و کم  بذاریم و این را زرنگی میدانیم ، یکی میگفت  نود درصد ما ایرانیها دزدیم .... ببخشید لطفا به خودتان نگیریدشما  جزء آن ده  درصدید.

 لباس  ایرانی می خریم ، بعد از یک بار شستن  ،رنگ و سایز لباس که طبیعی ست  گاهی شکلش هم عوض میشود  مثلا شلوار خریدی بعد از شستن  بلوز میشود .

یا نمونه اش من چند وقت پیش از همین ظروف نچسبی که دا یم در برنامه آشپزی تبلیغ میکنند خریدم  ،اولین باری که شستم ، آنقدر لبه ماهیتابه تیز بود که دستم برید ....یا چاقو می خری ،نمی برد ...قاشق چنگال استیل می خری بعد از چند بار شستن ، زنگ میزند .....

بعد دا یم سفارش میکنند جنس ایرانی بخرید و به تولید ملی کمک کنید .این موضوع در مورد کارهای خدماتی ما هم صدق میکند .پزشکانمان کم کاری میکنند....معلمانمان حوصله و اعصاب ندارند....مهندسینمان بی دقتی میکنند....فروشندگانمان کم فروشی یا گرانفروشی میکنند....تحصیل کردگانمان  کار کردن را عار میدانند...کارگرانمان حال کار کردن ندارند.. و مدیران فقط به دنبال پر کردن جیبشان هستند ...خلاصه هر کسی به هر نحوی سر دیگری کلاه میگذارد و همه تقصیرها را به گردن مسءولین و دولت و حکومت می اندازیم ...و اگر در این میان چهار نفر آدم دلسوز و متعهد باشد از کرده خود پشیمان میشود .چون ظاهرا  او فقط ضرر میکند.

ژاپنی ها ضرب المثل جالبی دارند....

به خاطر میخی نعلی افتاد 

به خاطر نعلی اسبی افتاد 

به خاطر اسبی سواری افتاد 

به خاطر سواری جنگی شکست خورد .

به خاطر شکستی مملکتی نابود شد 

و همه اینها به خاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود .


 Image result for ‫میخ کوبیدن بر نعل‬‎



ای کاش وسواس داشتم .

وسواس بیماری بسیار بدی ست بیشتر از آنکه خود شخص اذیت شود اطرافیان آدم وسواسی معذب هستند .....

جالب این است که اگر شخص وسواسی بپذیرد که بیمار است و به روانپزشک مراجعه کند، به مرور ،و البته با همکاری خانواده اش به خوبی درمان میشود ...ولی متاسفانه اکثر آدم های مبتلا به وسواس نه خودشان قبول میکنند که بیمار هستند نه خانواده هایشان  همکاری لازم برای درمان را دارند و این باعث بدتر شدن و پیشرفت بیماری آنها میشود ...

و بعضی ها هم مثل من از آن طرف بوم  می افتند .

 هر سال نزدیک عید که میشود آرزو میکنم ای کاش وسواس داشتم و در طول سال  آنقدر بشور بساب میکردم که نزدیک عید مجبور نبودم این قدر خسته شوم و کار یک ساله را در عرض چند هفته  انجام دهم . اصولا خانمهایی که همیشه تمیز و مرتب  هستند نیازی به خانه تکانی ندارند... 

 فکر میکنم این قضیه در مورد مسایل روحانی هم صدق میکند و ادمهای وسواسی  این حدیث پیامبر که «گناه نکردن آسان تر از توبه کردن است»  را به خوبی متوجه میشوند.

ببخشید خیلی تند و مختصر مفید نوشتم ،چون هنوز خیلی کارهایم باقیمانده ....سال خوبی داشته باشید.

Image result for ‫وسواس‬‎



آرزوی مرگ....

 مدتی بود که دختر کوچکم به من میگفت  دوست دارد بمیرد .... من خیلی نگران شدم و فکر کردم از چیزی ناراحت شده و در فشار است و یا به افسردگی حاد مبتلا شده  .... وقتی علتش را پرسیدم متوجه شدم در  یکی از برنامه های تلویزیون  در مورد ویژگی های بهشت گفته شده و این که  انسانهای خوب بعد از مرگ به بهشت میروند و از آنجایی که  دختر کوچولوی من فوق العاده احساساتی و عاشق طبیعت و گل و بلبل است دا یم آرزوی مرگ میکرد ..... این که چطور مسأله را حل کردم بماند ... 

 در زمانه ای زندگی میکنیم که همه از هر طرف مورد هجوم و بمباران اطلاعاتی قرار گرفته ایم ، این موضوع، اگرچه مزایایی دارد ، معایب بزرگی هم دارد مخصوصا برای بچه هایمان .....مطالب زیادی را زودتر از سنشان می آموزند که گاهی درک و هضم آن برایشان خیلی سخت است مخصوصا در زمینه اعتقادی .... و این کار تربیت را بسیار سخت تر میکند .

چند سال پیش،  در یکی از مراکز قرآنی ،دوره مربیگری حفظ قرآن  به کودکان  را گذراندم و در همان مرکز مشغول کار شدم  ....یک ترم گذشت و من اصلا از نظر روحی حالم خوش نبود ....این که می دیدم بچه های چهار ، پنج ساله  ،چقدر با سختی و اصرار و فشار والدینشان قرآن را حفظ میکنند  ....و سخت تر این که معنی و مفاهیم  نیز برایشان گفته میشد ، آن هم جزء سی که بیشتر در مورد قبر و قیامت و بهشت و جهنم است مرا عذاب میداد .... و دایم با خودم می گفتم چه لزومی دارد که بچه هایی در این سن  که باید دنبال بازی و شادی باشند این آیات مشکل  را حفظ کنند یا مفاهیم آن را  بدانند در حالی که  خیلی از والدینشان هنوز این آیات را حفظ نیستند و حتی نمیتوانند به سوالات آنها در این زمینه ها پاسخ درستی بدهند.... و این بود که کلا کار در آن مرکز را کنار گذاشتم .

شاید برای آموزش و  استفاده از نورانیت قرآن راههای بهتری وجود داشته باشد .

ولی  این که چقدر این نظر درست است  ،نمیدانم ....



Image result for ‫بهشت‬‎