گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

غلط کردم....

نمی دانم چرا بعضی از ما آدمها وقتی کمی استعداد نوشتن را در خودمان می یابیم فکر میکنیم علامه ی دهر شده ایم و میتوانیم در مورد همه چیز و همه کس نظر بدهیم نمونه اش خود من !!!.


من که باشم که بخواهم در مورد مراسم عزاداری امام حسین نظر دهم؟

 چگونه تشخیص میدهم که مراسم تهرانیها خالصانه تر است یا بیدگلی ها؟

یا از کجا معلوم آن جوانی که سه تیغ کرده و کت و شلوارش را ست کرده عملش مقبول تر از بقیه نباشد؟

یا از کجا معلوم علم و دهل و سنج و طبل آوردن در هیآت کار مذمومی باشد؟

یا چه کسی میداند سهم هر کس از نذری امام حسین چقدر است ؟

یا یکی به من بگوید تو چه میدانی عزاداری کردن از سر شب تا نیمه شب بهتر است یا از نیمه شب تا صبح؟

خلاصه این که غلط کردم نظر دادم ....

من همان بهتر که در مورد کفش های نو دخترم بنویسم .....

مرا چه به نظر دادن در مورد عزاداران محرم ........کسانی که خودشان صاحب دارند... من چه کاره ام که بخواهم از آنها انتقاد کنم؟....

به من اگر اجازه بدهند کفش هایشان را هم جفت کنم باید کلاهم را بیندازم آسمان هفتم....

نه که خیال کنید کسی مرا تهدید کرده؟نه.....   


امروز وقتی  پای صحبت های جناب پناهیان نشستم به این نتایج رسیدم .  این نتیجه نشستن در مجالس وعظ است که انسان بفهمد کسی نیست و خیلی چیز ها را نمیفهمد.

 سعی میکنم خلاصه ای از صحبتهایشان را در پست بعدی بنویسم. 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد