-
تداعی خیبر...
یکشنبه 26 فروردینماه سال 1403 07:48
امسال برای من و مطمئنا خیلیها، سخت ترین ماه رمضانی بود که داشتیم... افطار که میشد با هر جرعه آبی که میخوردیم یاد تشنگی و گرسنگی کودکان غزه و استیصال مادران آنها میافتادیم... و دردناک تر از آن ،. این که نمیتوانستیم هیچ کاری برای آنها انجام دهیم. باور کنید هر بار که افطارمهمان بودم یا ، مهمان داشتم، دائم استغفار...
-
بهار در بهار...
دوشنبه 21 اسفندماه سال 1402 10:46
این حدیث را خیلی شنیده ایم که «لکل شی ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان» بهار قران ماه رمضان است ، از طرفی امیرالمؤمنین در نهج البلاغه میفرماید « قرآن را بیاموزید که بهترین سخن است و در آن دانا شوید که بهار دلهاست ». از این دو حدیث میتوانیم نتیجه بگیریم که ماه رمضان بهترین ماه برای بهاری شدن دلها از طریق قران خواندن و...
-
تا قله راهی نیست...
شنبه 12 اسفندماه سال 1402 07:23
خب ا ین انتخابات هم به خیر و خوشی تمام شد. و مردم ما دوباره ثابت کردند با وجود تمام مشکلات ریز و درشتی که دارند حاضر نیستند کشورشان را به بدخواهان بفروشند و پشت این حکومت و نظام ایستاده اند و برای سربلندی آن حاضرند هر کاری انجام دهند... ( چقدر مثل خبرنگارها و اخبارگوها حرف زدم.) دیروز صبح اول وقت رفتیم برای رای دادن....
-
تاریخ بخوانیم...
پنجشنبه 10 اسفندماه سال 1402 23:12
دیروز در مدرسه با بچه ها ی کلاس در مورد انتخابات صحبت کردیم. به نظرم خیلی بحث مفید و جذابی بود. ابتدا بعضی از بچه ها مخالف بحث سیاسی بودند و میگفتند به درد سن ما نمیخورد ولی به مرور خیلی ها وارد گفت و گو شدند. ابتدا از بچه ها خواستم کسانی که خانواده هایشان مخالف شرکت در انتخابات هستند دلایلشان را بگویند... همان...
-
قضیه همان سوزن و جوال دوز...
سهشنبه 8 اسفندماه سال 1402 09:35
شب نیمه شعبان برای انجام کاری از خانه بیرون آمدم ، سر خیابان، آقایی مشغول پوشاندن پلاک عقب ماشینش بود ظاهرا تصمیم داشت وارد خیابانی بشود که دوربین طرح ترافیک داشت و نمیخواست شماره اش دیده و جریمه شود. البته همه ما بارها شاهد این صحنه بوده ایم ... در میدان موکب های زیادی مشغول پذیرایی از مردم بودند، بیشتر مردم ظرف های...
-
تفاوت از زمین تا آسمان ..
سهشنبه 8 اسفندماه سال 1402 09:19
در دوران دانشگاه یک درس عمومی داشتیم با عنوان انقلاب و ریشه ها..نمیدانم الان هم جز دروس دانشگاهی هست یا نه؟ . در این درس در مورد شرایط تاریخی و سیاسی و علل ایجاد انقلاب اسلامی ایران صحبت میشد و یک کتاب نچسب هم استاد نچسب تر از آن به ما معرفی کرده بود. راستش را بخواهید خیلی مطالب کتاب برایم جالب نبود و احساس میکردم...
-
دغدغه داشته باشیم...
یکشنبه 6 اسفندماه سال 1402 21:47
مدتی ست در قالب یک کار فرهنگی با عده ای از دوستان در مورد انتخابات با برخی از مردم بحث و گفت و گو میکنیم، علت شرکت کردن یا نکردنشان را میپرسیم.. نظراتشان گاها جالب و قابل تامل است. دیروز با خانم محترمی صحبت میکردم با عصبانیت گفت این بار دیگر شرکت نمیکنم... پرسیدم چرا!؟ گفت، « من دفعه قبل به آقای رئیسی رای دادم و با...
-
گلی در کویر قلب ما...
یکشنبه 6 اسفندماه سال 1402 21:21
امروز نیمه شعبان بود. روز تولد امام زمان. باز بدون حضور خودش جشن گرفتیم. من اصلا فلسفه این شادی ها را نمیفهمم چیست؟ امام مان غایب است و علت غیبتش عدم آمادگی ماست که ادعا میکنیم شیعه و پیرو او هستیم و شاید منتظرش و بعد با کمال پررویی در نبودش برایش جشن تولد میگیریم....! بعضیها به این نظر من خورده میگیرند که باید به...
-
یک معجون عجیب و غریب!
سهشنبه 24 بهمنماه سال 1402 22:08
چند روز پیش با خانم محترمی صحبت میکردم. معتقد بود فضای سیاسی کشور خیلی بسته است و اگر حکومت کار فرهنگی درستی میکرد الان مشکلی به نام بد حجابی نداشتیم. خودش ظاهر و پوشش چندان موجهی نداشت ولی از بی حجابی و پو شش های زننده هم ناراحت بود. دائم از مسئولین و مدیران ارشد بد میگفت و گاهی نسبت به رضا پهلوی و فرح ابراز ارادت...
-
دو روز زندگی دنیا....
دوشنبه 23 بهمنماه سال 1402 13:51
پسر عموی من سالهاست در سیاتل آمریکا زندگی میکند. تقریبا چهل سال پیش ، در حدود سن بیست سالگی مهاجرت کرد . هرکس در مورد علت رفتنش، چیزی میگوید. خیلی هم مهم نیست. ظاهرا کار و بارش خوب است و زندگی خوبی دارد... سالها پیش در آستانه چهل سالگی ، یک دختر ایرانی برایش گرفتند و برایش فرستادند،. خواهر برادرهایش که خیلی از حال و...
-
چقدر مظلوم و غریب!
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1402 11:25
دیروز به اتفاق بعضی از دوستان به منزل خانواده یکی از شهدای دوران انقلاب در محله مان رفتیم. شهید رضا آسوده که در سن هفده سالگی در حادثه هفده شهریور در حوالی میدان شهدا با ضرب گلوله به شهادت رسیده است. پدر و مادر شهید در قید حیات نبودند و ما با خواهرانشان صحبت کردیم. خواهر بزرگشان از آن روز برایمان تعریف کردند که وقتی...
-
عجب صیاد ماهری!
شنبه 7 بهمنماه سال 1402 13:21
چهارشنبه پیش به مناسبت روز پدر با چند نفر از دوستان مان به منزل «شهید خدایی» رفتیم. همان شهیدی که سال پیش در مقابل منزلش ترور شد. سرتیپ بود، معاون سپاه قدس، چند سالی بود که در لیست سیاه تهدید به ترور شده بود، ظاهرا قبول نمیکرد محافظ داشته باشد، وقتی در مقابل خانه اش در حال پیاده شدن از پراید اداره بود مقابل چشم همسرش...
-
جان دادن از شوق.
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1402 10:17
همان دوست عزیزی که در پست قبلی معرفی کردم تصمیم گرفته تا دوباره از نو شروع کند.،، همیشه شروع کردن و آغاز،. زیباست، مثل اول بهار، مثل تولد یک نوزاد،. مثل ازدواج دو جوان، مثل..... نگران است،. نگران برگشتن وسواس های فکری اش، نگران تمسخر اطرافیانش،. نگران ناتوانی در جبران تکالیفش،. نگران کم آوردن.... نگران خسته شدن و نا...
-
یک پازل چند بعدی...
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1402 09:55
به تازگی با دوست عزیزی آشنا شده ام که به گفته خودش چند سالی است که به دلیل رفتارهای اشتباه افراد دیندار اطرافش، از دین زده شده و سعی کرده اعمال عبادی اش مثل نماز و روزه و غیره را کنار بگذارد و فکر میکند این طور، به آرامش بیشتر و بهتری رسیده است.. این که بعضی از افراد به ظاهر متدین، به دلیل رفتارهای غلط شان سبب دین...
-
اگر شهید نشویم می میریم.
یکشنبه 17 دیماه سال 1402 12:02
هفته پیش با چند تا از خانم های محل تصمیم گرفتیم به مناسبت روز مادر، به دیدار مادر یکی از شهدای دفاع مقدس که در همسایگی ماست،. برویم. مادر شهید احمد موحدی، خانم بسیار ماهی بود مهربان و خونگرم.، سرزنده و خوش رو.... از پسرش برایمان گفت که با وجود بیماری سختی که داشت به جنگ میرفت و وقتی که جنگ تمام شد،. چقدر ناراحت بود که...
-
چقدر تناقض.!؟
یکشنبه 17 دیماه سال 1402 11:34
وقتی حادثه تروریستی گلزار کرمان در روز ولادت حضرت زهرا ، روز مادر،. رخ داد، واکنش مردم عادی ، افراد مشهور و معروف و دشمنان و معاندان کشور قابل تامل بود... مردم عادی خشمگین بودند از اینهمه رذالت دشمنان مان ، برخی غبطه میخوردند به حال کسانی که توفیق شهادت پیدا کرده بودند و عده ای ته دلشان خوشحال بودند که نرفتند و دچار...
-
آرزوهای بزرگ.!
یکشنبه 17 دیماه سال 1402 11:14
هفته پیش دخترم قرار بود از طرف دانشگاه برای مراسم سالگرد شهادت سردار سلیمانی به کرمان برود، متاسفانه ظرفیت پر شد و نوبت دختر من نشد. روز مادر که خبر حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان را شنیدیم به همه چیز فکر میکردم، به هر چیزی .... نمیدانستیم برای شهدای این حادثه ناراحت باشیم یا خوشحال بابت این توفیق... دخترم خیلی...
-
سکوت ممنوع!
دوشنبه 15 آبانماه سال 1402 09:48
قبلا وقتی کتابهایی درباره علائم آخر الزمان میخواندم، از بعضی از آنها تعجب میکردم و به نظرم خیلی غیر واقعی و غیر قابل باور بود ولی چند سالی است که دیگر برایم قابل باور شده. از جمله اینکه زنان خودشان را به شکل مردان در می آورند و برعکس... از جمله احادیثی که در این کتابها خواندم، این است که با ظهور امام زمان، تعداد...
-
آبروی محله ها.
سهشنبه 9 آبانماه سال 1402 08:38
با چند نفر از خانم های مسجد محل تصمیم گرفتیم ماهی یک بار به دیدن خانواده یکی از شهدای محل برویم. محله ما پر از خانواده شهید است. مادران و همسران و فرزندان شهدای دفاع مقدس یا مدافعان حرم.، خانواده شهدا چشم و چراغ ما هستد. هفته پیش به دیدار مادر شهیدی رفتیم که سه فرزندش در جنگ تحمیلی شهید شده بودند، در سنین شانزده،....
-
لالی انتخابی!
دوشنبه 1 آبانماه سال 1402 12:23
در روانپزشکی ، یک نوع اصطلاح وجود دارد به نام « توجه انتخابی» یعنی فرد هرجا که لازم بداند توجه میکند و هرجا که صلاح بداند بیتوجه میشود. امروزه یک نوع بیماری هم به وجود آمده به نام « لالی انتخابی» که ارتباط خیلی نزدیکی با همان توجه انتخابی دارد. (که البته خودم کشف کرده ام) . یعنی فرد هرجا که لازم بداند به طور...
-
پروتکل دانشوران صهیون
شنبه 22 مهرماه سال 1402 11:05
من همیشه وقتی قرآن میخواندم برایم این سوال مطرح میشد که چرا خداوند در قرآن اینهمه از قوم یهود بد یاد کرده است و آنها را به عنوان بدترین دشمنان مسلمانان مطرح میکند و ما را همواره از مراوده با آنها برحذر داشته ااست...و در دو سوره بزرگ قران یعنی سوره مبارکه بقره و آل عمران داستانهایی از این قوم تعریف کرده است که...
-
شاگرد اول در آزمون های بزرگ...
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1402 17:10
امروز تصمیم گرفتیم با چند نفر از دوستان به فرودگاه امام برویم. به استقبال یکی از رهبران بزرگ جهان اسلام، یکی از بهترین شاگردان مکتب امام خمینی ،. یکی از شیعیان واقعی امیرالمؤمنین، یکی از منتظران حقیقی امام زمان و از همه مهمتر پدر مجاهدی که شش فرزندش در راه اسلام شهید شدند... چقدر خودم را در برابر چنین افرادی کوچک و...
-
نمیرید از این همه تناقض....
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1402 16:58
حدود هفتاد سال پیش یک عده آدم پولدار و صاحب قدرت سیاسی و اقتصادی تصمیم میگیرند به یکی از خوش آب و هوا ترین مناطق غرب آسیا کوچ کنند و برای خودشان سرزمین جدیدی بسازند، در ابتدا زمینهای آنجا را میخرند و به مرور که تعدادشان بیشتر میشود تلاش میکنند با زور ساکنان اصلی آنجا را بیرون کنند و خودشان را صاحب آنجا میدانند و...
-
در مثل مناقشه نیست.
دوشنبه 10 مهرماه سال 1402 11:29
در پیرو پست قبلی ، در مورد همان مشکلی که در مدرسه دخترم بود مراجعه کردم بخش شکایات و بازرسی آموزش، و پرورش منطقه.... جلوی من تماس گرفتند با مدیر و تذکر دادند... باور کنید از تعجب نمیدانستم چه کنم... آخر مگر مدیر مدرسه این معلم را از جیبش در آورده که به او تذکر میدهید... ایراد و اعتراض اصلی متوجه خود آموزش و پرورش است...
-
عذر بدتر از گناه!
یکشنبه 9 مهرماه سال 1402 10:09
شنیده اید «چاقو بزنید به طرف خونش در نمیاد» من امروز مصداق این ضرب المثل شدم. برای کاری رفته بودم دبیرستان دخترم، یک خانم جوان حدود بیست و چند ساله را در راهرو مدرسه دیدم با ناخن های کاشته با لاک صورتی !... از خدمتگزار مدرسه پرسیدم ای خانم معلم است یا دانش آموز؟! البته که از ظاهرش مشخص بود دانش آموز نیست . گفت معلم......
-
زیبایی! به چه قیمتی؟!
پنجشنبه 6 مهرماه سال 1402 16:46
چند روز پیش یکی از همسایه هایمان به منزل ما آمده بود. خانم موجهی هستند و تا جایی که من میدانم اهل نماز و روزه... متاسفانه ناخن کاشته بودند... هر چه خواستم به او بگویم ناخن کاشته برای وضو و غسل مشکل ایجاد میکند نتوانستم... بعد که از منزل ما رفت پیامکی به او دادم و نوشتم من معمولا به خانمهای کوچه خیابان امر و نهی...
-
ظاهر و باطن، مساله این است!
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1402 07:01
باور کنید اگر با چشمان خودم نمیدیدم هیچ وقت نمیگفتم. در شبستان حضرت فاطمه بودیم در چند قدمی حرم مطهر امیرالمؤمنین، چند روز مانده تا اربعین.... یک مادر و دو دختر تازه از راه رسیدند، با توجه به لهجه شان اصفهانی بودند. هنوز به طور کامل بار و بنه شان را پهن نکرده بودند که هر دو دختر که حدودا بیست ساله بودند، کیف های لوازم...
-
حلاجی در اربعین.!
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1402 23:03
بعد از سالها انتظار، بالاخره امسال عازم سفر اربعین شدم و هنوز در شوک آن هستم.... اشتباه نکنید من مثل خیلی ها که از پذیرایی و سخاوت مردم عراق و جمعیت میلیونی و دلدادگی مردم و شور و هیجان مراسم عزاداری در این ایام شوکه میشوند نمیگویم ... من درقبل و در حین سفر و حتی بعد از آن دائم به این فکر میکردم که چرا زیارت اربعین...
-
تعجب رونالدو!
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1402 22:09
امروز وقتی در شبکه های اجتماعی تصاویر و عکس های استقبال مردم ایران از رونالدو را دیدم یاد آخرین روز مدرسه افتادم. چند ماه پیش وقتی روز آخرکلاس از بچه ها پرسیدم میخواهید چه کاره شوید تقریبا هشتاد درصد بچه ها گفتند میخواهیم فوتبالیست شویم، ده درصد پلیس و تعداد کمی دکتر یا مهندس... زمان ما که از هر بچه ای میپرسیدند...
-
قورباغه ام را قورت دادم.
دوشنبه 30 مردادماه سال 1402 22:51
وقتی گفتم درصد بالایی از خانم های بی حجاب مشکلات روانی دارند و نیاز به درمان !.. عده ای گفتند اینطور ها هم نیست. باور کنید هست.. دیروز توی مترو سوار واگن خانم ها شدم ، عده ای معترض بودند که چرا آقایان وارد واگن خانمها میشوند و در مورد این موضوع باهم بحث میکردند که کار درستی هست یا نه؟ من هم از فرصت استفاده کردم و...