گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

ساده لوحی تا کجا...

یک بار جشن نیمه شعبان بود و ما در خیابان شاهد شور و نشاط خود جوش مردم ....

عزیزی گفت : به این جشن میگویند ، که مردم خودشان از جان و دل مایه میگذارند نه جشن های انقلاب و امثالهم که به زور مردم را به خیابان می کشانند .....انقلاب کردیم فقط یک مشت دشمن برای خودمان تراشیدیم ....

گفتم :چقدر ما آدم ها گاهی بی انصاف میشویم ... به نظر شما اگر انقلاب نمی شد ، الان خبری از این جشن ها و مراسمهای مذهبی بود ؟ با آن روندی که پهلوی در پیش گرفته بود امروز دیگر از  اسلام و مذهب چیزی نمانده بود .

چند روز پیش، برای دخترم یک جعبه مداد رنگی خریدم که  روی جعبه آن به  هشت زبان در مورد این محصول توضیح داده بود ،انگلیسی ،روسی ،فرانسه ،آلمانی ،چینی ،ایتالیایی ، اسپانیایی ،حتی به زبان  عبری یا همان زبان یهودیها .

این که یک جعبه مداد رنگی ده هزار تومانی بود ، گاهی روی کارتن یا کاتالوگ  کالاهایی گران قیمت که شاید  ایران   از مهمترین بازارهای  فروش آنها باشد ، دریغ از یک خط زبان  فارسی...

از طرف دیگر میبینیم که برخی از همان کشور ها آنقدر به فکر سرگرمی ما  و اعتلای فرهنگ اصیل پارسی هستند که نزدیک به دویست شبکه مختلف ماهواره ای  به زبان فارسی  راه اندازی کرده اند !!

اینجاست که از ساده لوحی بعضی از دوستان دلت میخواهد سرت را به دیوار بکوبی که میگویند  دشمن کجا بود ؟ 

البته به گمانم دولت جدید آمریکا حجت را به همه تمام کرد و جای هر شک و شبهه ای را از بین برد .

Image result for ‫مداد رنگی‬‎


بی ادبی نباشد....

در روانشناسی در مبحث رشد روانی حرکتی کودکان خوانده بودیم که گاهی بچه ها ، با اجابت مزاج به والدینشان هدیه میدهند !!!

فهم این قضیه برایم مشکل بود تا این که مادر شدم ....

 به عنوان مثال ، یکی دو هفته است که پسر کوچولویم را غذا خور کرده ام ، روزی چند بار سوپ به او میدهم ... از آن روز،هفته ای  یک بار شکمش کار میکند و من نگران از اینکه مبتلا به یبوست شود ، دا یم پوشکش را چک میکنم تا ببینم کاری کرده یا نه ؟ و هر بار که اتفاقی افتاده باشد با خوشحالی وافری به بقیه اطلاع میدهم ....

به جز این ، چند روز است که دختر کوچکم به احتباس ادرار مبتلا شده و هر بار که به دستشویی میرود اگر بی ادبی چند قطره ادرار کند با خوشحالی مرا صدا میزند و خبر میدهد و من هم  از او خوشحالتر .....

دیروز که خوشحالیم را از مدفوع کردن پسرکم و ادرار دختر کوچکم ابراز کردم ، شاهد تعجب دختر بزرگم بودم که چشمانش را گرد کرده بود و مرا میدید ، شاید هم نگران بود از این که دچار مشکل حادی شده ام ....

با خنده به او گفتم نگران نباش ...چه کنم مادر؟!!! مردم از اختراع و اکتشافات بچه هایشان خوشحال میشوند من هم از اجابت مزاج بچه هایم باید خوشحال شوم .... مادر شوی می فهمی چه میگویم ....

 ولی بین خودمان باشد تا کنون یک مسأله علمی  اینقدر خوب برایم اثبات نشده بود ...

Image result for ‫مادر بودن‬‎

سقوط آزاد.

اینکه در عرض چند ساعت یک غول آهنی شصت ساله در آتش سوخت و فرو ریخت بماند ....

اینکه ساختمان را چه کسی ساخت و چه بر سرش آمد و علت اصلی حادثه چه بوده بماند ....

اینکه صاحبان مغازه ها به اخطارهای شهرداری توجه نکردند و ایمنی لازم را نداشتند بماند ....

این که شهرداری و شورای شهر هیچ فکری به حال این بافت ها و ساختمانهای فرسوده نمیکند بماند.

این که میلیاردها تومان پول و سرمایه در عرض چند ساعت دود شد و رفت هوا بماند ...

اینکه چقدر کارگر بدبخت بیکار شدندو چند صد نفر ور شکست شدند بماند ....

اینکه تجهیزات ابتدایی و نامناسب آتش نشانی و گروههای امدادی ما مورد خنده و تمسخر عده ای قرار گرفت بماند ....

اینکه آتش نشانان و امدادگران ما اصول اولیه ایمنی را رعایت نمیکنند و بعضا از  آموزش های درست و ضروری برخوردار نیستند بماند .....

اینکه چه قدر امداد رسانی و آوار برداری در خیابانهای شلوغ و مراکز خرید تهران سخت و کند صورت میگیرد بماند ....

اینکه بعد از گذشت پنج روز از وقوع حادثه ، و بسیج این همه نیرو هنوز  آوار برداری ادامه دارد و نتوانستند اجساد را در آورند بماند .....

این که چه افراد شجاع و دلسوزی در این حادثه جان دادند و خانواده هایشان  داغدار شدند بماند.

این که بعضی ها در این شرایط چگونه دلشان می آید  در مورد این موضوع جوک و شایعه بسازند و سلفی بگیرند بماند ....

اینکه تعدادی آدم بیکار و فرصت طلب در آن طرف مرزها در حال نمک ریختن روی زخم دل ما هستند بماند ....

اینکه اگر قرار باشد به مدیریت بحران در کشور ما نمره ای داده شود بیشتر از دو نمی توانیم بدهیم  بماند ....

و اینکه خیلی ها مثل من هیچ کاری  جز دعا کردن  از آنها بر نمی آید بماند ....

همه اینها به تنهایی جای بحث دارد ولی من به شخصه از روز پنجشنبه و فرو ریختن پلاسکو هنوز درگیر دو مسأله هستم .... 

اول اینکه اگر خدانکرده در شهرهای بزرگی مثل تهران با این همه برج و بافتهای فرسوده حادثه بزرگی مثل زلزله رخ بدهد چه بر سر این ملت خواهد آمد و چه کسی آنها را از زیر آوار نجات خواهند داد ....مطمئنا میلیونها آدم زنده به گور خواهند شد ....

و دوم اینکه اگر همه جوانها به دنبال این بودند که مدرکی بگیرند و پشت یک میز بنشینند و یک شغل بی درد سر و راحت داشته باشند و کسی حاضر نمی شد شغلهای سختی  مثل آتش نشانی داشته باشد که جانش را کف دستش بگیرد و کار کند ....

شما  بگویید چه میشد ؟

Image result for ‫پلاسکو‬‎