گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

دختر شینا.

بالاخره از شوک خواندن کتاب  «سلام بر ابراهیم » در آمدم .بماند که شوک جدیدی به من وارد شد ... آن هم با خواندن کتاب «دختر شینا» ....آن را در عرض دو روز خواندم ....واقعا جذاب بود .

 این  کتاب  تجسم عینی  این حدیث پیامبر با این مضمون  است که جهاد زن در خانه و شوهر داری اوست .

البته بماند که من به شخصه زمانی که بیرون از خانه شاغل بودم بیشتر احساس رضایت و مفید بودن میکردم تا الان ......بگذریم.

زندگی دختر شینا زندگی خیلی از مادران ماست.... زن جوانی که در  کمتر از هشت سال پنج فرزند به دنیا آورد و بزرگشان کرد ،آن هم در زمان نا امنی جنگ و با آن شرایط اقتصادی نا به سامان  و مهمتر ازهمه بدون حضور همسر .... همسری که دا یم در جبهه بود و در حال دفاع، با دلگرمی به وجود زنی که نقش جهادی اش  در خانه و تربیت بچه ها را به نحو احسن انجام میداد.

دختر شینا  پاسخ بسیاری از زنانی را که معتقدند در شرایط فرهنگی و اقتصادی الان بزرگ کردن و تربیت فرزند مشکل است را میدهد.

دختر شینا ثابت کرد که یک زن میتواند به اندازه یک مرد  بلکه  بیشتر  برای جامعه مفید باشد آن هم  در محیط  خانه ....

Image result for ‫دختر شینا‬‎


سلام بر ابراهیم .

بارها این کتاب را دیده بودم و افراد زیادی سفارش به خواندن آن  کرده بودند  ولی پیش نیامده بود بخوانم ،یا بهتر بگویم توفیق پیدا نکرده بودم ....

بالاخره  به دستم رسید و شروع کردم به خواندن...

نمی توانم چیزی از آن بنویسم  ، یا خلاصه ای از آن بگویم ...چون هر جمله آن یک درس  مهم است .... باید بخوانید تا متوجه شوید چه میگویم .

اگر فکر میکنید خیلی کار درستید و باید شما را تحویل بگیرند و یا برعکس خیلی اوضاع شما خراب است و امیدی به  خوب شدن  ندارید...

اگر میخواهید تجسم یک شیعه واقعی در قرن  معاصر  را ببینید ..... ویا قیدار  گمنام  رمان امیر خانی را بشناسید ،کسی که هنوز  دوستان و خانواده اش در همین نزدیکی  ما زندگی میکنند...

اگر می خواهید باور کنید که شهدا زنده اند....

اگر میخواهید تجسم واقعی  غیرت ،شجاعت ، معرفت ، محبت ، اخلاص ،احسان و یک عارف و پهلوان حقیقی را ببینید ، این کتاب را بخوانید.

ممکن نیست این کتاب را شروع به خواندن کنید وکمتر از چند روز تمامش نکنید ....

کتاب «سلام برابراهیم» را میگویم .

با خواندن این کتاب،  فاصله خود را با یک شیعه حقیقی ....یک ایرانی وطن پرست ....و یک انسان واقعی   می فهمیم .

با خواندن این  کتاب   دلمان میخواهد به اندازه  ذره ذره هایی که از عمرمان تلف کرده ایم  اشک بریزیم .

فقط کسانی حرف مرا تایید میکنند که این کتاب را خوانده اند .

وقتی آن را تمام کنید تازه دلتان میخواهد یکبار دیگر بخوانید .... انگار دچار یک شوک بزرگ شده و یا از خواب بیدار شده اید.


Image result for ‫سلام بر ابراهیم هادی‬‎


 

خدا هم دلش از ما میگیرد....

چند شب پیش  دختر بزرگم از دوران کودکی اش  خاطراتی تعریف میکرد... .یکی دو تا بیشتر یادش نبود آن هم از زمانی که من تنبیه سختی کرده بودمش .

 از او پرسیدم : یعنی  هیچ خاطره خوشی از زمان بچگی ات نداری ؟ ....مسافرتهایی که رفتیم .....کادو هایی که برات خریدیم ؟.... تولد هایی که برات گرفتیم؟ 

خب طفلک چیزی یادش نمی آمد.

یک لحظه دلم گرفت ....با خودم گفتم این همه برای بچه ها زحمت میکشی ....بزرگشان میکنی .... شب بیداری ... محبت ها ....ولی هیچ کدام را جز چند خاطره تلخ از زمان بچگیشان بیشتر یادشان نمی آید....

چقدر این  موضوع مرا به یاد رفتار خودمان در مقابل خدا انداخت .... این همه نعمت های کوچک و بزرگ که وجودشان برای ما عادی شده در اختیار ماست .....هیچ کدام به چشممان نمی آید ولی همین که دچار کوچک ترین حادثه تلخی در زندگی میشویم تا  آخر عمر یادمان نمیرود ..... و همیشه از آن یاد میکنیم. 


Image result for ‫شکر گزار باشیم‬‎

چقدر میتوانیم بی تفاوت باشیم.

تا حالا شده که در مقابل بیمارستانی ، یک نفر مدارک پزشکی اش را نشانتان بدهد و بگوید پول لازم برای درمان ند ارد......

یا  جوانی  در پیاده رو جلویتان را بگیرد و بگوید ،دانشجو و یا سرباز است و کیفش را زده اند  و میخواهد به شهرش برگردد و  احتیاج به مقداری پول دارد....

یا خانم پیر و موقر ی از شما آدرس بپرسد  و بگوید چون کیفش را زده اند مجبور است پیاده برود ،در حالیکه  مسیرش خیلی دور  است ....

و یا پسر بچه دست فروشی به شما التماس کند که همین چند جنس باقیمانده اش را بخرید چون دیر وقت است و باید برگردد خانه و اگر همه را نفروخته باشد او را تنبیه میکنند.....

و یا پیر مردی  از شما خواهش کند  که از او خرید کنید چون برای درمان جوان بیمارش به پول نیاز دارد ......

ویا خانواده ای را  ببینید که با یک بچه خردسال در سرمای زمستان در کنار پیاده رو نشسته اند و بگویند که مسافر هستند و پول کافی برای رفتن به مسافر خانه ندارند .......

در تهران زندگی کنی و از این صحنه ها ندیده باشی ، بعید است ...

من  چندین بار درهر یک از  این موقعیت ها قرار گرفته ام .....

بماند که  کدام یک از آنها راست  گفته اند و کدام یک  نه .....فقط خدا میداند ....

و بماند که  عکس العمل من چه بوده است ولی  هیچ وقت تصاویر این صحنه ها از ذهنم بیرون نمیرود .

گاهی فکر میکنم ما انسانها چقدر میتوانیم نسبت به  اطرافیانمان بی خیال و بی تفاوت  باشیم ......


Image result for ‫بی تفاوت نباشیم‬‎