گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

افزایش عذاب وجدان...

این روزها حتما خیلی از شما هم مثل من بیشتر از قبل دچار عذاب وجدان میشوید مخصوصا موقع بیرون رفتن از خانه... 

وقتی مجبوریم چند صد متری برای پیاده روی و یا خریددر مراکز شلوغ شهر برویم و شاهد افزایش افرادی هستیم که از ما تقاضای کمک و پول می‌کنند. البته  با این اوضاع اقتصادی و گرانی‌ها و بیکاری ناشی از کرونا حتما عده زیادی محتاج هستند ولیمن به شخصه با  کمک کردن به این شکل واقعا مشکل دارم.. اول این که نمی‌دانم طرف راست می‌گوید یا نه و این کمک ها باعث عادت ناپسند در این افراد می‌شود، دوم این که واقعا این جور درخواست کمک را به دور از کرامت انسانی میدانم و این نوع احساس عجز و درماندگی در برابر بندگان ضعیف را نوعی جسارت به وجود قادر و عالم از حال خداوند میدانم و آخر این که با وجود عابر بانک ها معمولا کیفم خالی از پول نقد است تا کمک کنم... البته بماند که برخی از این متکدیان، پیشرفته و به روز  شده اند و کارتخوان دارند.....

ولی با وجود این گاهی به خاطر توصیه بزرگان که معتقدند دست سائل را نباید رد کرد کمک مختصری میکنم...

شاید بتوان این کار را  از طریق دیگری  انجام  داد تا کمتر دچار عذاب وجدان  شد، مثلا به دوست و آشنایی که  واقعا مستحق است و روی درخواست کمک ندارد، کمک کرد.شما چه پیشنهادی دارید؟  

دیو کلاه قرمزی...

چند روز پیش جناب رئیس جمهوربالاخره پس از یک غیبت طولانی در یک گفت و گوی خبری شرکت کرده بود. شاید خیلی از شما آن را دیده و یا شنیده باشید... 

راستش را بخواهید  شنیدن برخی از صحبت های ایشان، عجیب مرا به یاد شخصیت، "دیو" در کلاه قرمزی  انداخت، جسارت نباشد اگر تا حالا این  برنامه جذاب و دیدنی را ندیدید پیشنهاد میکنم ببینید.

این شخصیت،  همه افعال جملاتش را برعکس می‌گوید مثلا وقتی می‌گوید میخواهم بخوابم یعنی نمی‌خواهد بخوابد و.... 

رئیس جمهوردراین مصاحبه صحبت هایی ایراد کرد که به نظر من فعل تمام جملاتش را باید برعکس می‌کرد.

خیلی دوست دارم  بدانم نظر افرادی که زمان انتخابات ریاست جمهوری با آن همه  شدت و حدت  سنگ او را به سینه می‌زدند در مورد این مصاحبه خبری چیست.... 

البته بماند که طرفدارانش هم مانند  خودش و معاونش جناب جهانگیری از اعتماد به نفس فوق العاده کاذبی برخوردارند. 

خواهشا اگرحرفهایم برایتان ابهامی دارد این مصاحبه و  یکی از قسمت‌های برنامه کلاه قرمزی که در آن شخصیت دیو بود ببینید.... متوجه منظور من میشوید.  

آخر مدیریت بحران...

این مطلب را در اتوبوس کاشان تهران مینویسم و با این طرز رانندگی راننده ظاهرا باید از همه حلالیت بطلبم. 

و اما بعد ... دو هفته پیش قبل از قانون قرنطینه عمومی، همسرم برای انجام ماموریت به خارج از کشور رفت و من با توجه به تعطیلی مدارس و بهانه گیریهای بچه ها، علی رغم میل خودم و دختر بزرگم مجبور شدیم به شهرستان برویم تا نزدیک خانواده ام باشیم تا در صورت نیاز به کمک  دست تنها نباشم. 

امروزهم قراراست برگردیم تهران و چون نمی‌توانستیم با  ماشین خودمان برگردیم، چون جریمه می‌شدیم  ، ناچار بااتوبوس در حال برگشتن هستیم. و خیالم راحت راحت ا ست که اصلا کرونا نمیگیریم چون  موقع سوار شدن نه تنها از  تست کرونا،و تب سنج خبری نبود بلکه شماره ملی هم نخواستند و برای ما بلیط هم صادر نکردند..و جالب این که تا آخرین صندلی هم پراز مسافر  شد.. خلاصه این که با این طرز رانندگی و اتوبان خلوت اگر تصادف شد و مردیم حتی نمتوانند ما را شناسایی کنند.

این بود خلاصه ای از مدیریت بحران در کشور ما ... لطفا انتشار بدهید شاید برسد به دست وزیر محترم بهداشت. 

ضمیمه نامه... ای کاش اینقدر که به فکر کرونا بودید کمی  هم به فکر مدیریت قیمت‌ها در بازار بودید تا مردم از گرانی و گرسنگی و بیکاری و افسردگی و استرس های ناشی از آنها نمیرند.