گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

تاوان سخت !

مدتی پیش، در تلگرام  عضو گروهی بودم که بعضی از اعضای آن به خودشان اجازه می دادند برخی مقدسات و اعتقادات را زیر سوال ببرند از  رفتار  پیامبر گرفته تا موضوع ولایت فقیه و نظام و حتی شهدا ....

مثلا  معتقد بودند مدافعان حرم افرادی هستند که  مغزشان را شست و شو داده اند  که  به جهاد میروند ....من به نوبه خودم  تا جایی که میتوانستم سعی کردم پاسخ آنها را بدهم ولی چندان تأثیری نداشت ، چون اصلا منطقی برای سخنانشان نداشتند ....

در گروه احساس فردی را داشتم که چپ و راست مورد ضرب و شتم  قرار میگیرد و بقیه او را تماشا میکنند ،  از کتک  خوردن  چندان اذیت نمی شدم  که از بی تفاوتی و سکوت بقیه افراد گروه ....

بنابراین مثل آدم های کم ظرفیت عمل کرده و گروه را ترک کردم ..

چند روز پیش که در تهران حادثه تروریستی رخ داد و افراد زیادی شهید شدند  ... دوست داشتم دوباره نظر آنها را در مورد مدافعین حرم بپرسم .... و ببینم  آیا سکوت بعضی ها شکسته شد یا نه ؟

بگذریم ...

شب بعد از حادثه در منزل یکی از اقوام افطار دعوت بودیم ... تحلیل و بررسی افراد مختلف نسبت به آن  جالب  و گاهی عجیب و غریب بود ، مثلا عزیزی معتقد بود این کار خود حکومت است تا نشان دهد توان مقابله با داعش را دارد ....دیگری میگفت این کار را عده ای  کرده اند  تا روحانی را خراب کنند که مدعی شده سایه جنگ را برداشته ... 

ولی در نهایت  همه به این نتیجه رسیدیم که هیچ چیز بهتر از امنیت نیست ..... و اگر قدر آن را ندانیم و نا سپاس باشیم  مطمئنا تاوان سختی خواهیم داد .




آخر نوع دوستی...

ماه رمضان شد ....

و دوباره  برنامه ماه عسل و غبطه خوردن های من هم شروع شد ...

دیشب مهمان این برنامه خانم نرگس کلباسی بود،   نامی که هیچ وقت فراموش نخواهم کرد ...، دختری که در نوجوانی به فاصله چهار سال پدر و مادرش را  که عاشقانه دوستشان داشت از دست میدهد و این  مساله نه تنها او را از پا در نمی آورد که در اوج جوانی تصمیم میگیرد با اندک سرمایه ای که دارد راهی یکی از مناطق بسیار محروم هند شود و سرپرستی پانصد کودک یتیم و بعضا معلول و ناتوان و یا نابینا را برعهده بگیرد به طوری که به واسطه محبتی که بین آنهاست ، او را مادر صدا میزنند .....

فکرش را بکنید من گاهی از تر و خشک کردن سه فرزندخودم خسته میشوم و این دختر با آن اراده پولادین ، این  همه کودک  را سرپرستی میکند ، آن هم در سن حدود بیست سالگی  که شاید بزرگترین چالش زندگی  افرادی امثال من در این سن فقط ازدواج باشد  ،....

گاهی با خودم فکر میکنم که خداوند به بعضی از بندگانش چه توان روحی و روانی  خارق العاده ای داده و چه آزمایشات  و ابتلائات عجیبی را برایشان رقم میزند و چه مسئولیتهای سنگینی بر دوششان میگذارد ... 

و افرادی مثل من فکر میکنیم با این نمازهای دست و پا شکسته و روزه های که جز تشنگی و گرسنگی برایمان اثری ندارد شاخ غول را می شکنیم ....

 در حالی که آنها چه زندگی های پر فراز و نشیبی دارند...و چقدر پر بار...

 ، ومن میترسم از این همه یکنواختی و روزمرگی و کم طاقتی و اراده ضعیف خودم ...

 و باز میترسم از این که شاید در آینده قرار است من  هم آزموده شوم ولی هنوز آمادگی  اش را پیدا نکرده باشم..

 و باز میترسم و از خدا میخواهم و دعا میکنم به ناتوانی من رحم کند که خودش میداند که  چه انسان ضعیف و کم ظرفیتی هستم... ... کسی  که در برابر کوچکترین درد و مشکل  ، به زمین و زمان بد میگوید و ناشکیبا میشود با انسانهایی از این دست اصلا قابل مقایسه نیستم ...

و اگر کفر نباشد میگویم: خدایا  در تعجبم  که با وجود چنین بندگانی چه لزومی به آفرینش  امثال من بود .....

Image result for ‫نرگس کلباسی‬‎



ادعای مسلمانی...

رسما یک کشور مسلمان هستیم و اسما  شیعه ولی قبول دار ید که هیچ کارمان به اسلام نمی خورد ...

ماه رمضان در پیش است و ایام امتحانات  مدارس،و دانشگاهها ... یکی نیست به این مسئولین محترم بگوید، مگر بچه های شما روزه نمی گیرند ، روزهای گرم و طولانی ، دهان روزه ، شب بیداریها یک طرف ، حالا امتحان هم اضافه شد ، اینکه زمان امتحانات را یک ماه عقب تر یا جلوتر می انداختید کار سختی نبود ...

برای ثبت نام کلاس والیبال برای دخترم به یک ورزشگاه مراجعه کردم پرسیدم در ایام ماه رمضان هم کلاس دایر است ، تغییری در ساعت برگزاری آن ایجاد نمیشود ، خندید و گفت نه ، یکی آن طرف تر گفت :کی روزه میگیره ؟

 از ایام انتخابات و تبلیغات طرفداران  کاندیداها که حاضر بودند از هر حرف و عملی برای جمع کردن رأی  و زیرآب زدنهای   خودشان هم که آبروی هر چه مسلمان و مسلمانی را بردند هم نگوییم بهتر است ...

در ایام عید وقتی برای سفر به عتبات به فرودگاه رفتیم ، این که چه تعداد ایرانی  به کشور های تایلند و ترکیه سفر میکردند و با چه قیافه های عجیب و غریبی ،از   همانها که دا یم از اوضاع اقتصادی و گرانی گله میکنند بماند ، در این فرودگاه بین المللی   با آن  بزرگی بعد از کلی گشتن یک نماز خانه تنگ و تاریک شش متری نه چندان تمیز  در انتهای یک سالن   پیدا کردیم تا نماز بخوانیم ....

مرا  به یاد سخن سید جمال الدین اسد آبادی انداخت با این مضمون  ،اسلام را در غرب و مسلمانان را در شرق دیدم ...

خلاصه این که فقط ادعای مسلمانی میکنیم و بس ..



Image result for ‫با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی‬‎