گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

حسود هرگز نیاسود .

چند روز پیش در یک مهمانی ،صحبت از مراسم عزاداری محرم  شد ، یکی گفت ، هزار و چند سال است برای مصیبت امام حسین گریه میکنند ، من که تأثیری نمی بینم ، این همه جرم و جنایت ، الان برو توی هیئت ببین مردم برای یک لقمه غذای نذری چه کارها که نمیکنند ؟ چقدر به هم بد و بیراه میگویند ... از خودنمایی ها و ریا کاریها هم بهتر است نگوییم ...، 

چرا گریه میکنید برای امامی که خودش میدانست کشته میشود و با یارانش به استقبال شهادتی رفت که آرزویشان بود ؟

گفتم  : این که برخی  حرمت مراسم عزاداری را نگه نمی دارند و گناه میکنند از بی معرفتی آنهاست ،    خداوند فرموده  ، « قرآن برای مؤمنان مایه شفا و رحمت است  ولی  برای ظالمان مایه  خسارت و زیان است »(سوره اسرا آیه 82 ) ،در مورد امام و مراسم عزاداری او  هم همینطور .....چه بسا بودند افرادی که با خود امام زندگی کردند و حشر و نشر داشتند و عاقبت به خیر  نشدند چون نمی خواستند و دل نمی دادند به او ....تکلیف ما که روشن است در این زمانه غریب .....

  یادمان نرود برای کشته شدن   امامی گریه   میکنیم که تشنه هدایت انسانها بود نه تشنه آب ...

و افرادی او را تنها گذاشتند  که خودشان منتظر آمدنش بودند  و به او قول یاری و بیعت دادند ....

  و یادمان باشد  اگر روزی امامی که منتظرش هستیم بیاید ، ما هم ممکن است  اسیر خانه و زندگی و مال و فرزندمان باشیم .....

 و  آخر این که مسأله   انسان از همان  روز اول خلقت «  ولایت » بود  همان که شیطان را از درگاه الهی بیرون راند ، حسادت و تعصب کور  میتواند تا این اندازه ما را گمراه کند ،

  پس حسادت  نکنیم به کسانی که دوست دارند برای مصایب امامشان گریه کنند  حتی بدون این که منطقی داشته باشند   ،که عشق دلیل و منطق بر نمی تابد ....


Image result for ‫کل یوم عاشورا‬‎


از خواب گران خیز ....

این که هر روز در گوشه کنار ایران و جهان جوانهای زیادی خود کشی میکنند و فرح پهلوی و مریم رجوی،و بقیه دلسوزان هیچ نظری   ندارند ...

یا این که چند سال است کودکان یمن  در قحطی ناشی از جنگ  در آغوش پدر و مادرهایشان جان میدهند ولی هیچ کدام از  مدافعین حقوق بشر یا حتی مدافعین حقوق حیوانات  تجمع  و اعتراضی ندارند ...

یا این که این همه زنان جامعه ما مشکلات کوچک و بزرگی مثل بالا رفتن سن ازدواج ، بد سرپرستی و  غیره دارند ولی  برخی  از مسئولین دلسوز ما فقط مسأله ورزشگاه رفتن و حجاب را کرده اند   پیراهن عثمان ....

یا این که هر بازیگر یا بازیکن معروف یا غیر معروف ،  بی سواد یا با سواد ، درجه یک یا  درجه سه  به خودش اجازه میدهد در مورد هر چیز و هر کسی  نظر بدهد ...

این که ما در موارد مهمی مثل دارو ، هواپیما و... تحریم میشویم ولی در واردات اقلام آرایشی ، سیگار  ، لوازم لوکس نه...

این که   ، استفاده از  صفحات  مبتذل برخی از شبکه های اجتماعی  و ماهواره‌ای آزاد است   ولی  صفحات اینستاگرام  برخی از افراد انقلابی و متعهد  به راحتی از دسترس خارج میشود .....

نمیدانم نشانه بی خردی  و بی سیاستی مسوولان ماست یا ناجنسی و مکر  دشمنان ما.....یا ساده لوحی  برخی از مردم که هنوز حرف از توهم توطئه میزنند .......


Image result for ‫از خواب گران خیز‬‎

 


رهایی از شهر وارونه ....

سه  روز طول کشید تا بخوانم ... به جذابی رمان قبلی اش نبود ولی به راحتی با راوی داستان همزاد پنداری کردم ، اصلا انگار با تمام تفاوتهایی که زندگی اش با زندگی من داشت ، از زبان من نوشته بود ، باورم نمیشود نویسنده این رمان یک مرد باشد،    که هست ، با روحیات  ما خانم ها بسیار آشناست ....رمان «رهش» رضا امیر خانی.

خواندن این رمان مرا به یاد یک دیالوگ در یک سریال خانوادگی کره ای انداخت ..... وقتی پدری  دخترش را که با همسرش قهر کرده بود،  نصیحت میکرد  که پیش قدم شود برای آشتی کردن ، به او گفت : «  در زندگی زن و شوهری هر کس که ببازد در حقیقت  برنده است »....

البته رمان« رهش » مضمونی اجتماعی دارد  تا خانوادگی و شخصی ولی مهارت نویسنده در خانوادگی کردن یک موضوع اجتماعی بسیار جذاب و خواندنی ست ......

اگر شما هم مثل من علاقه ی چندانی به خواندن رمان ندارید پیشنهاد میکنم این سه رمان رضا امیر خانی را بخوانید ، «من او »،«قیدار»  و  «رهش »....


Image result for ‫رمان رهش رضا امیرخانی‬‎


فال حافظ.

چند روز پیش مطلب زیبایی از عزیزی شنیدم که خیلی برایم جذاب بود شاید شما هم شنیده باشید ولی خواندن دوباره آن خارج از لطف نیست ....

فردی که اعتقادی به فال حافظ نداشت از استاد ادبیات معروفی که به فال حافظ اعتقاد داشت میخواهد که  حافظ را باز کند و نظر خواجه را در مورد واقعه عاشورا و کربلا  بداند ، استاد تأملی میکند و توسلی و کتاب حافظ را باز میکند و این غزل میاید ....

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت           گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم           یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت

رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس                        گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت 

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا          سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت 

و تا آخر غزل خودتان بخوانید و لذت ببرید .....


Image result for ‫عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ‬‎


                                                                      


احساس همدردی ...

امروز صبح کمی دیر از خواب بیدار شدم و به جلسه روضه نرفتم به جای آن تصمیم گرفتم بروم آزمایشگاه....

کارم که تمام شد رفتم روضه ، چون آخر جلسه بود ، درها رو بسته بودند و کسی را راه نمی دادند ، ناکام و دل شکسته برگشتم ، نمیدانم شاید امام  میگفت برو به کارهایت برس ، راحت باش .... نمیخواهد بیایی روضه ....

دلم خیلی گرفت و پشیمان شدم که چرا اول نرفتم  روضه بعد آزمایشگاه  ...دیر که نمی شد.

حال افرادی  به من دست داد که قبل از  عاشورا به بهانه های مختلف از امام حسین رخصت می‌گرفتند تا بروند کارهای مهمی دارند انجام دهند و برگردند و امام بدون هیچ اجباری بیعت خود را از آنها بر میداشت و اجازه رفتن میداد در صورتی که میدانست وقتی  برگردند،  دیگر کار از کار گذشته و آنها هم غافل از این که نباید امام شان را تنها بگذارند ، رفتند ....

نمی فهمیدند وقتی امام میگوید برو ....نباید بروی و باید  اصرار کنی به ماندن ، چون امام ، امام است و عزت  دارد و  دوستان را به اجبار نگه نمی دارد ،   ولی  در جای دیگر تشنه هدایت غافلان است  و   مخالفان و دشمنان  را به راه راست دعوت میکند ....


Image result for ‫هل من ناصر ینصرنی‬‎

بی انصاف نباشیم .

محله ما در ماه محرم و صفر واقعا دیدنی ست . ..چند روز قبل از محرم ، مردم شروع میکنند به سیاهی زدن سر در خانه و مغازه هایشان  ، از صبح زود تا آخر شب گله به گله مراسم و جلسات روضه برقرار است ، به طوری که هر وقت اراده کردی میتوانی گشتی در محله بزنی و جلسه روضه پیدا کنی و شرکت کنی ... 

چند شب پیش که از مراسم بر می گشتیم و کوچه  ها و خیابانها پر بود ازافرادی که از جلسات روضه بر می گشتند ، عزیزی گفت به این میگویند عشق و شور و شوق که بدون هیچ تبلیغی مردم به صورت خودجوش برای محرم و امام حسین کار میکنند  نه مراسم   انقلاب که از یک هفته قبل دا یم در تلویزیون تبلیغ میکنند  تا مردم متوجه باشند ، گفتم چقدر شما بی انصافی اگر انقلاب نمی شد به نظر شما الان خبری از محرم و عزاداری امام حسین بود؟!  با آن روندی که پهلوی در پیش گرفته بود دیگر خبری از اسلام هم نبود چه برسد به مراسم روضه و هیئت ....همان طور که امام فرمود محرم و صفر اسلام را زنده نگه داشته ....باید بگوییم این انقلاب بود که باعث شد  محرم و صفر از بین نرود . 


Image result for ‫محرم و صفر‬‎

امتحان کنید ...

بالاخره جمعه شب مراسم عروسی فامیل ما به خیر و خوشی تمام شد ....

ان شاءالله همه جوانها خوشبخت و عاقبت به خیر شوند .

ولی من واقعا فلسفه این همه سرو صدا و آهنگ های  گوش خراش در مراسم عروسی های امروزی که مد شده است را نمیفهمم ، سه چهار ساعت مجبوری  این همه سر و صدا را تحمل کنی به طوری که صدا به صدا نمی رسد و باید با بغل دستی ات به حالت فریاد صحبت کنی ....

وقتی آخر شب از مراسم برگشتیم آنقدر از نظر روحی و جسمی  خسته بودم  که  فقط دلم میخواست  بخوابم تا چشم و گوشم استراحت کند ....

برعکس دیشب که برای مراسم اول محرم به  جلسه  روضه رفتیم شاید به همان اندازه سر و صدا بود  ،ولی  وقتی بر گشتم خانه ، آنقدر انرژی گرفته بودم که تازه شروع کردم به  نظافت خانه و جمع و جور کردن ،  مطمئنا خیلی از شما با نظر من موافقید،  ولی اگر قبول ندارید امتحانش مجانی ست ،  دو ماه فرصت دارید تا  بفهمید مجلس عزای امام حسین به آدم انرژی روحی عجیبی میدهد که با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست .

Image result for ‫اصلا حسین جنس غمش‬‎

من و یک لباس پاره ...

مدتی است تلاش میکنم تا خیاطی یاد بگیرم ، کار سختی ست ولی لذت بخش است مخصوصا وقتی نتیجه کارت را ببینی .... برای مراسم عروسی که در پیش داریم تصمیم گرفتم لباس دخترم را که برایش تنگ شده بود درست کنم ، پارچه نسبتا گرانی خریدم ، با کلی زحمت الگو کشیدم ، با وسواس زیاد پارچه را برش زدم ، کوک زدم  و آماده پرو کردم  راستش را بخواهید کمی به خودم امیدوار شدم ، تلفن زنگ زد .... داشتم تلفن را جواب میدادم که متوجه شدم ،پسر کوچولوی بلای من قیچی را برداشته  و لباس را پاره میکند .... نمی دانستم پشت تلفن چه کنم ، دلم میخواست جیغ بزنم ولی،با کسی که صحبت میکردم  رودربایستی  داشتم ...

تلفنم که تمام شد ، نشستم و با حسرت تمام به لباس پاره شده و زحمت های چند ساعته هدر رفته ام فکر میکردم ....

کافی بود موقع جواب دادن تلفن قیچی را بر می داشتم .....

این حکایت بسیاری از کارهای ما در دنیاست که مدتها زحمت می کشیم و با اندکی غفلت تمام آنها نیست و نابود میشود ....

همان چیزی که  قرآن  « حبط اعمال » می نامد ، من با تمام وجود احساس کردم .

از جمله کارهایی که باعث نابودی کارهای خوب میشود عجب ، غرور ، حسادت  و شرک است ....


Image result for ‫یک لحظه غفلت یک عمر پشیمانی‬‎