گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

در مثل مناقشه نیست.

در پیرو پست قبلی ، در مورد همان مشکلی که در مدرسه دخترم بود مراجعه کردم  بخش شکایات و بازرسی آموزش، و پرورش منطقه.... جلوی من تماس گرفتند با مدیر و تذکر دادند... باور کنید از تعجب نمی‌دانستم چه کنم... آخر مگر مدیر مدرسه این معلم را از جیبش در آورده که به او تذکر میدهید... ایراد و اعتراض اصلی متوجه خود آموزش و پرورش  است که چنین معلم هایی را به مدارس می‌فرستد.... 

چشمتان روز بد نبیند، امروز که  در مورد موضوعی  مراجعه کردم مدرسه و خیلی محترمانه با مدیر در مورد آن  صحبت کردم، با عصبانیت تمام مرا فضول و متهم به دخالت خواند و اینکه خودش با سی سال سابقه بهتر می‌داند چه کار کند و من هم در بهت و حیرت که احتمالا از انتقاد و شکایت من خبری به او رسیده، دست از پا درازتر برگشتم، خسته و نالان.... و نگران دخترم که  به دست چه مدیر و مدرسه ای سپرده ایم!! 

نمی‌دانم چرا ولی ناخودآگاه به یاد مظلومیت  پیامبران مخصوصا حضرت محمد  «ص» افتادم که برای هدایت قوم جاهل و کافر و مشرک زمانشان  چه مصیبت‌ها  که نکشیدند .... 

ما که همه مسلمانیم و یک خدا و کتاب و دین داریم اینهمه با هم نامهربانی میکنیم... و کوچکترین عقیده و نظر مخالف و انتقادی را  رد میکنیم و نمی‌پذیریم. 

حالا میفهمم چرا اینقدر صلوات فرستادن اجر و ثواب دارد....  اگرچه ذره ای از تلاش‌های دلسوزانه پیامبر را  برای هدایت مردم  جبران نمی‌کند. 


نظرات 1 + ارسال نظر
عابر دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 12:12 ب.ظ

سلام، خوب من چون گذری از اینجا رد شدم رفتم پست قبلتون رو هم خوندم ، شما رفتی منطقه شکایت کردی، مدیر رو توبیخ میکنند ،کار شما شبیه امر به معروف و یا دلسوزی نبود بیشتر شبیه زیرآب زنی بود ، مثل اینکه یکی از شما یه کار بد ببینه نیاد به خودت و مادرت و همسرت بگه بره به کسی بگه که تو باهاش رودربایستی داری، اما در مورد اینکه معلم قرآن بوده ببین اینو من میگم شما فکر نکن من ناخن مصنوعی دارم که ندارم و نداشتم اساسا فتوای غسل جبیره رو هم در مورد ناخن کاشته قبول ندارم چون اون اضطرارِ و ربطی به ناخن نداره ،ناخن واجب که نیست، امااا میدونم اگه معلم دینی خیلی هم حالت متعصب نداشته باشه اتفاقا اثرگذارترِ، من یه معلم دینی داشتم توی دبیرستان تنها کسی بود که بچه ها واقعا دوسش داشتن و بهش کادو میدادن ، چادری بود حجاب داشت ولی خیلی سر کلاس با هامون شوخی میکرد اون گفت بچه ها تاسوعا و عاشورا توی خیابون راه نیفتید حواستون باشه پای منبر کی میشینید و .... یه جور دوست داشتنی بود . حق تماما نه پیش ماست نه پیش طرف مقابل، گاهی میانِ ماست.

سلام اول این که من رفتم اعتراض کردم نسبت به آموزش و پرورش که چنین معلمی را می‌فرستد مدرسه ها برای تدریس، چون مدیر که معلم از خانه خودش نمی‌آورد....
دوم اینکه قضیه حکم وضو و غسل با ناخن کاشته را من و شما نمی‌توانیم بدهیم، آن را علما و فقها باید بدهند.
سوم این که همه می‌دانیم اخلاق خوب معلم اولویت است برای نمره دادن به او...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد