گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

بیدگل یا تهران؟...مسأله این است!

بنده به عنوان کسی که حدود بیست سال در بیدگل  وتقریبا با احتساب دوران دانشجویی ام پانزده سال در تهران زندگی کرده ام تا حدودی به تفاوت زندگی در این دو شهر پی برده ام. 

 

معمولا آدم هایی که عاشق طبیعت هستند و آرامش در زندگی را به هر چیزی ترجیح می دهند مانند خود من  

باید انگیزه ی قوی داشته باشند تا بتوانند در تهران زندگی کنند وگرنه حتما در آینده ای نه چندان دور دچار مشکلات روحی و روانی  میشوند.البته خیلی ها نیز سعی می کنند به مرور خودشان را تغییر دهند یا به اصطلاح آداپته کنند. 

 

تهران و شاید خیلی از شهرهای بزرگ دیگر به درد آدم های عاشق پیشرفت وتکنولوژی,عشق کار وخرید,وتاحدودی آدم های آب زیرکاه و درونگراکه دوست  ندارند کسی سر از کارشان در بیاورد میخورد. 

 

در این شهر بزرگ وبی در وپیکر که موشهای درون جوی خیابان هایش اندازه ی گربه های بیدگل هستند همسایه از حال همسایه خبر ندارد.شاید ماه ها بگذرد و به بهانه ای با یکی از همسایه هایت گپ وگفتی بزنی واسم و فامیلش را بفهمی  

آن هم همسایه های داخل آپارتمانت نه بیرون.  

 

خاطرم هست یکی از اساتید دانشگاهم که در آپارتمانی در بالا شهرتهران زندگی میکرد تعریف میکرد در همسایگی شان پیرزنی زندگی میکرده که چند روزی از واحدش بوی تعفن می آمده و پس از پیگیری متوجه شدند که چندین روز است که مرده و کسی از حال و روزش خبر دار نشده. 

 

در صورتی که در بیدگل کافی است خروس خانه ات بمیرد هفتاد محل آن طرفتر میفهمند و برای عرض تسلیت به خانه ات می آیند.....   . وهنوز هم هستند خانه هایی که از صبح  

علی الطلوع بعد از آب وجاروی کوچه  تا پاسی از شب در خانه شان باز است و هر کسی که رد میشود به یک بهانه در آن  سرک میکشد 

 و احوال  صاحبان آن را میپرسد البته گاهی هم به غیبت و غیره میگذرد و در این بین دختر پسرهای زیادی را هم بهم میرسانند .   

 

از وصلت گفتیم  اگر کسی در بیدگل به خواستگاری دختری آمد تا هفت پشت طرف را می شناسند که  چه کاره بوده  ولی ازدواج  کردن در تهران یک ریسک است.طرف ازدواج میکند و پس از مرگش متوجه میشوند که چند سر عایله در گوشه و کنار شهر داشته که برای گرفتن حق و حقوقشان بر سر جنازه حاضر میشوند ولی در بیدگل کافی است درچند خیابان آن طرفتر از سر خیرخواهی!!! سراغ زن بیوه  ای را بگیری به خانه نرسیده عیالت  بابرادرهایش دم در منتظر ایستاده اند البته به جز کسانی  گه خیلی زبل و  دغل و...... هستند که تعدادشان در بیدگل انگشت شمار است. 

 

در تهران تعداد مردان بی غیرت دور از جناب شما خیلی بیشتر از بیدگل است وآن را از سر و وضع پوشش و ظاهرخانم ها 

میتوان فهمید. گاهی در بعضی از مکان ها یا خیابانها خجالت میکشی فرزند نوجوانت راهمراهت ببری... به گمانت به محله عشاق در شانزه لیزه ی پاریس آمده ای!!....

 

از آب وهوایش هم که دیگر همه خبر دارند .در تهران هر روز باید وسایل خانه ات را گردگیری کنی در بیدگل هم همینطور با این تفاوت که روی وسایل خانه ات لایه ای از گرد وخاک است ولی در تهران بایدلایه ای از دود چرب وسیاه را پاک کنی.....  با خودم میگویم ریه هایمان بعد از چند سال در تهران تصفیه خانه ای می شوند برای خودشان!!  

 

از ترافیکش هم بهتر است چیزی نگویم که هرکس یک بار گرفتارش شده باشد وطعم آن را چشیده باشد میداند من چه می گویم . شنیده اید میگویند: ؛طرف دلش آمد توی حلقش؛آین دقیقا همان حسی است که پشت ترافیک دارید.

 

بعضی ها عاشق آب تهرانند . باید بگویم این آب ,آن آب بیست سال پیش نیست شاید املاح ونمکش کمتر از آب بیدگل باشد  ولی آلودگی های میکروبی اش که در تحقیقات هم ثابت شده است  قابل مقایسه نیست.... 

 

از هر چه بگذریم از  آلودگی های صوتی تهران نمی توان گذشت .  کله سحر معمولا باهمنوازی انواع بوقهای ماشینها وموتورهای مختلف که در خواب و بیداری به گمانت در وسط خیابان خوابیده ای سراسیمه با چشم های گرد بیدار میشوی ...

 که هر چه از روز میگذرد به این صداها عادت میکنی .....ودر شب هراز گاهی با سر وصدای ناشی از رفت وآمد ماشین های سنگین که در روز حق تردد ندارند و در ساختمانهای در حال ساخت کار میکنند  دچار شوک میشوی.

 

 ولی حتما همه کسانی که در بیدگل زندگی کرده اند  

این سخن مرا تایید میکنند ....دم دمای صبح  باهم خوانی خروسهای محل که انگار هر روز مأمورند همه را از خواب  

بیدار کنند و کسی از قلم نیفتد خواب از سرت میپرد....... و بعدازآن نمازت را با قو قوهای لب دیوار که انگار آنها 

 هم مشغول مناجات هستند  میخوانی .....وبعداز آن با صدای جیک جیک گنجشگها در لا به لای درختان که انگاردر حال اجرای سرود  صبحگاه مدرسه شان هستند صبحانه میخوری......  وای که این آهنگ ها  زیباترین ملودی دنیاست که هیچ کس نمی تواند لذت شنیدن آنرا توصیف کند.  

 

با همه ی این توصیفات هستند کسانی که عاشق تهرانند  چون در آنجا کار است از هر نوع  و همه پول پارو میکنند!!!!!!.....چون در آنجا زندگی در تمام بیست وچهار ساعت شبانه روز جریان دارد......و همیشه در طول سال در گرمای طاقت فرسای تابستان ویا برف وبوران زمستان خیابان ها  تا پاسی از شب مملو از آدم و ماشین هستند..و خیلی ها عاشق این پویایی و سر زندگی تهران هستند..و نمی توانند سکوت و شاید یه زعم آنها دلمرگی شهرهای کوچکی چون بیدگل را تحمل کنند. 

  

و  کسانی هستند مانند ما که با همه ی جذابیت های تهران روز شماری میکنند تا به شهرشان "بیدگل" برگردند.تا در آنجا اکسیژن خالص استنشاق کنند وبا صدای خروسها وقوقوها و کنجشک ها صبح کنند واردیبهشت در دشتهای اطراف بیدگل 

توت بخورند....وسمبک بروند وهندوانه بخورند.....از در نیمه باز خانه ی همسایه شان وارد شوند و برای برادر زاده شان  دنبال دختر بگردند....  

 

با این توصیفات شما زندگی در تهران را ترجیح میدهید به بیدگل؟ 

نظرات 3 + ارسال نظر
مطهر سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:39 ق.ظ http://modara.blogfa.com

با سلام و سپاس
مقایسه جالبی است.

سلام استاد گرامی
ممنون ازتوجه شما.

مهربانو چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:23 ق.ظ http://mehrbanoo345.blogfa.com

با اینکه طولانی بود ولی اینقدر جذاب بود که با علاقه تا آخرش رو خوندم
من واقعا نمیتونم تهران زندگی کنم یه بار که تو ماشین خاله اینا توی ترافیک خیابونای تهران بودیم برگشتم گفتم نمیدونم انی تهرانیا دلشونو به چیه تهران خوش کردن بعدا فهمیدم شوهر خاله ناراحت شده بود از این حرفم آخه یه پا تهرانی بود واسه خودش...

سلام ممنون از توجه و نظرت .
به نظر من هرکس که در تهران زندگی میکنه یا مجبوره یا دیوانه است !حاله دیوانه ی چی خودش بهتر میدونه..

وحید جمعه 30 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:08 ب.ظ http://vahid54321.blogfa.com/

سلام
این بیدگلی که وصف کرده ای دیگر وجودخارجی ندارد
دربهای خانه های باز بندرت پیدا می شودوسالهاست صدای اگزوز موتورهای سنگین وسرویس کارخانجات شهرک جای صدای خروس های صبحگاهی راگرفته .
شمارابه خواندن خاطره یکی از مهاجرین بیدگلی در وبلاگ سلمقان دعوت می کنم

سلام از توجه شما ممنونم.شاید این نوع نگاه افراد است که توصیفات آنها را میسازد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد