گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

مزاحمین پیشرفته......

قدیم تر ها مزاحمین بیشتر سر خیابان و یا در کوچه پس کوچه هاخدمت میرسیدند.یکی دو مورد هم ما توفیق حضور داشتیم .در راه مدرسه سبز می شدند و متلک می گفتند و ما هم از ترس دست و پایمان می لرزید و قلبمان تند تند میزد و گاهی مجبور بودیم راهمان را دورتر کنیم تا چشممان به جمالشان کمتر روشن شود.وسعی میکردیم در مسیر برگشت از مدرسه با چند تا از همکلاسی هایمان باشیم که کمتر بترسیم. 

اسم کوچه مان نمی دانم چه بود چون قدیمها مثل حالا که هر بن بست یک متری را هم نامگذاری میکنند نبود بیشتر اسمها هم من درآوردی مردم بود و به چیز های زیادی ارتباط داشت مثلا این که خانواده سرشناسی در آن زندگی  می کردند و یا این که شغل خاصی در آن کوچه بود مثل کوچه عصارها و یا چیز های دیگری که من خیلی نمی دانم.....سر کوچه ما مسجد مدرسه بود و تهش مسجد خروس !!! اسمش چرا این بود نمی دانم!! 

وقتی به سر کوچه میرسیدم و نانوایی پدرم پیدا بود دیگر دلم قرص میشد و از کسی نمی ترسیدم انگار با همان سن کم می دانستم تکیه گاه زندگی من است. 

 

بعد ها که بزرگتر شدیم و هر خانه ای  از نعمت تلفن برخوردار شد!!!حتی خانه مزاحمین.....مزاحم های محترم دیگر به خودشان زحمت نمی دادندتا سر کوچه بیایند خصوصا در سرما وکولاک زمستان.ترجیج میدادند زیر کرسی بخوابند و گوشی را بردارند و شماره بگیرند وفوت کنند .بعضی ها  هم حرفهای رکیک می زدند و بعضی ها که با کلاس تر بودند بیشتر کلمات عاشقانه آب دوغ خیاری  می گفتند.  رفع این مشکل چندان سخت نبود چون اصولا آن تایم بودند و در سر ساعت مشخصی تماس می گرفتند سعی میکردیم گوشی را برنداریم ...قطع کنیم و یا پدر ها و یا برادر ها پاسخ دهند تا طرف حساب دستش بیاید و این جا هم نقش حمایتی آنها برایمان ثابت میشد که البته بعدها که ازدواج میکنیم این نقش را همسر گرامی بر عهده میگیرد..... و گاهی که کار به جای باریک میکشید از مخابرات و روشهای قانونی میشد پیگیری کرد. 

 

ولی با ورود تلفن همراه به عرصه ارتباطات و به روز شدن مزاحمین و البته وجود سیم کارت های اعتباری دو هزار تومانی و بی سر وصاحب کار کمی آسان شد....مزاحمین محترم دیگر معذوریت زمانی هم ندارند و در صف نانوایی و از هر وقت تلف شده دیگری میتوانند یرای تماس و حتی ارسال پیامک استفاده کنند!!!...

  

ولی اگرناخواسته پاسخ یکی از آن پیامکها را بدهی ....دیگر قطع شدنش با خداست!!!!  

خاطرم هست چند وقت پیش دختر کوچکم بیماری سختی گرفته بود و ما چند روز خواب و خوراک نداشتیم در این شرایط مزاحم سمجی دایم به همراهم زنگ میزد ویا پیامک میداد ....نمی دانستم این را دیگر کجای دلم بگذارم  چند بار خواستم جوابش را بدهم و بگویم آدم ناحسابی دخترم مریض است برو خدا روزیت را جای دیگری بدهد  ولی ترحیح دادم گوشی ام را مدت طولانی خاموش کنم تا دست ازسر کچلم بردارد و  این روش جواب داد. والبته ناگفته نماند پیامک هایش را ذخیره کردم تا برای دوستان و اطرافیانم بفرستم و متاسفم که حق کپی رایت را رعایت نکردم.!!! 

 

وخدارا شکر نمردیم ومزاحمین اینترنتی را هم دیدیم .خب هر چه باشد نمی توان پیشرفت تکنولوژی را در عرصه ارتباطات نادیده گرفت. و جالب این است که همه آنها چند ویژگی مشترک دارند غالبا همه آنها شاعر ,هنرمند و رمانتیک هستند و همزمان میتوانند ندیده و نشنیده عاشق ده ها نفر باشند و کامنت های یکسانی را برای همه  درآن واحد بفرستند.جل الخالق .....چه انسان های توانمندی!!!

 ولی به نظر من رفع تمام انواع مزاحمت ها یک روش دارد و آن بی محلی و بی توجهی کردن است . تا طرف خسته شود و برود دنبال کارش....نظر شما چیست؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد