گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

حرف های صد من یک غاز ...

هر روز که حال خودم و پسرم و  هوا مساعد باشد ، پسرکم را برای بازی به پارک میبرم .....  هر موقع از روز که باشد ، فرقی نمیکند . خوشبختانه در این مدت تقریبا بیست سالی که در تهران زندگی میکنم  البته به انضمام سالها ی تحصیلم  ،خدا رو شکر  شاهد هیچ نوع نا امنی و مزاحمتی نبوده ام تااین موضوع مانع بیرون رفتنم از خانه شود حتی گاهی شب های تابستان ، ساعت یازده دوازده شب ، با خیال راحت به همراه خانواده برای شبگردی به پارک میرویم ....

 بگذریم ...هر وقت به پارک میروم  پیر مردهای بازنشسته زیادی را میبینم که کنار هم مینشینند و با هم به قول ما بیدگلی ها اختلاط  میکنند ...از هر دری صحبت میکنند ...از گرانی ، از سیاست ، از بیماریهایشان  و غیره ...چند روز پیش گوشم را تیز کردم تا کمی استراق سمع کنم .... همان بحث های داغ ولی بی سرو ته سیاسی و اقتصادی ....

دوست داشتم جلو میرفتم و به آنها میگفتم خیلی خوب است که در این سن  اینقدر مسایل کشور برایتان مهم است ولی خدا وکیلی این نظرات کارشناسانه ای که میدهید به چه درد میخورد؟ اصلا  چه کسی میشنود ؟... گپ و گفت  و ارتباطات اجتماعی برای شما خیلی  خوب و  مفید است ولی ای کاش در مورد موضوعات به درد خور و با ارزش با هم صحبت میکردید ، در مورد این مسائل  امثال ما که فکر میکنیم  خیلی دیر پیر میشویم  و قدرجوانی مان را نمیدانیم باید صحبت کنیم ...

  نه شما که ، ببخشید،  پایتان لب گور است ، الهی صد و بیست سال عمر باعزت کنید ولی بهتر نیست الان بروید  کمی با خودتان خلوت کنید ، کمی  هم به فکر قبر و قیامت و زندگی ابدی تان  باشید ...


Image result for ‫ای که پنجاه رفت و در خوابی‬‎


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد