ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
هر چه فکر کردم نتوانستم راضی شوم به رفتن ، شایدخودم تحمل سختی را داشته باشم ولی دختر کوچکم خیلی کم طاقت است ، زود خسته میشود ، گرسنگی و تشنگی بی تابش میکند ، توان راه رفتن ندارد ، زود رنج است ، توان گرما و سرما و بی خوابی ندارد ... دختر است دیگر ، نازپروده و لطیف ...
در طول مسیر ، ببینم مردم چگونه ناز دخترانشان را می کشند و دلداری شان میدهند ، و محبتشان میکنند .... دیگر نیازی به روضه نخواهم داشت ، قالب تهی خواهم کرد.
خجالت می کشم برای این سفر ، کفش مناسب پیاده روی بخرم ،تا نکند پاهایم تاول بزند ، یک کوله پر از خوراکی و لباس مناسب بردارم ، عینک آفتابی و نقاب بزنم و کرم ضد آفتاب ، تا کمتر اذیت بشوم..... بعد با چه رویی به کربلا بروم ؟ سلام بدهم ، چه بگویم ؟ نرسیده باید برگردم ...
در مسیر هر وقت خسته شدم ، بتوانم استراحت کنم و عده ای آماده باشند برای ماساژ دست و پایم ، هر وقت گرسنه و تشنه شوم ، آب خنک و شربت و چای و غذای داغ مهیا باشد ...با چه رویی به کربلا برسم ، سلام بدهم؟ ،نرسیده باید برگردم ....
.. وقتی این همه لطف و محبت مردم نسبت به زایران امام حسین را ببینم که از دل و جان و مالشان ، بی مزد و منت میبخشند ، با وجود نداری ، من هم با این محبت خشک و خالی زبانی ، شرمنده و خجالت زده به کربلا نرسیده باید برگردم ....سلام بدهم ، چه بگویم؟
امام حسین؟؟کربلا؟؟زینب؟؟اربعین؟؟
بعدش به همین راحتی تهمت میزنی؟؟
متاسفم برات
ببخشید آقا بنده اصلا شما را نمیشناسم و از حرفهای شما سر در نمی آورم . با توجه به نظراتی که میفرستید به گمانم اشتباه گرفتید .
اینهایی که این اقدام را کردن خل و مشنگند
تو هم یکی از اونا
ممنون از لطف شما .
شاید شما هم کمی حسود هستید .