گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.
گلی در کویر

گلی در کویر

به انتظار روییدن گلی در کویر قلبمان.

استغفرالله....

تقریبا هر روز ساعت هفت دخترم را به مدرسه می‌رسانم ، یک مسیر حدودا ده دقیقه ای با ماشین ، و  هر روز با عذاب وجدان به خانه بر می‌گردم. 

باور کنید در طول مسیر، کمتر سطل زباله ای میبینم   در آن موقع صبح که هنوز هوا تاریک است یک نفر در آن آویزان نباشد... زباله گردها که دنبال زباله های باز یافتی هستند یا هر چیز... حتما شما هم خیلی با این صحنه ها مواجه شده اید از پسر بچه های هفت هشت ساله تا پیر مردهای هفتاد ساله.... 

با ور کنید گاهی حتی خانم هایی را می‌بینم که مشغول این کار هستند.... بعضی وقت ها  آرزو میکنم ای کاش توان مالی داشتم و یک کارخانه بزرگ می زدم و تمام آنها را سر کار می‌بردم... گاهی هم تا رسیدن به منزل ذکر استغفرالله می‌گویم که اگر امثال ما کوتاهی کردیم که این همه آدم با این فلاکت زندگی می‌گذرانند خدا از سر تقصیراتمان بگذرد و هدایتمان کند. 

گاهی هم خدا را شکر میکنم که از مسئولان و مدیران ارشد این مملکت نیستم چون از دیدن این صحنه ها اگر مسئولی   از غصه سکته کند و جان بدهد  کم است. ولی  افسوس از داشتن یک جو  غیرت و تعهد و حس مسئولیت پذیری. 

فقط لطفا از این مطلب سواستفاده نکنید اوضاع کشورمان قبل از انقلاب  صد مرتبه بدتر از این بوده... اگر تک تک ما به وظایفمان به درستی عمل کنیم و لا اقل به  افراد ناتوان  دور و برمان در بین  فامیل و دوستان کمک کنیم دیگر شاهد این همه بی عدالتی  نخواهیم بود. 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد