-
اجل معلق بود؟
چهارشنبه 6 خردادماه سال 1394 07:58
دیروز وقتی از خانه بیرون رفتم دیدم سر کوچه خیلی شلوغ است و مردم زیادی جمع شده اند و پشت بام خانه ای را نگاه میکنند ,با یک برانکارد جنازه ای را وارد آمبولانس میکنند ,ماشین آتش نشانی آمده و از در و دیوار ساختمانی عکس میگیرد . و در باغچه پیاده رو مقابل همان خانه چند تکه سنگ خونی ریخته شده . علت را که از مردم جست و جو...
-
دلم پر است و....
یکشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1394 08:50
عمر گرانمایه در این صرف شد تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا مصداق بارز این شعر من هستم .به گمانم جناب سعدی مرا از همان قدیم ها می شناختند..... این روزها همه ما در اطرافمان افرادی را می بینیم که دایم سرشان در گوشیهای همراهشان است و خیلی از وقتشان را صرف شبکه های اجتماعی و یا بازیهایی میکنند که تهش هیچ چیز عایدشان نمیشود....
-
پیر بشی مادر!
سهشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1394 08:52
یکی از دعاهایی که خیلی از مادر بزرگها برای ما میکنند این دعاست که:"الهی پیر بشی" بچه که بودم این دعا را دوست نداشتم.چون فکر میکردم وقتی پیر شوم زشت و ناتوان میشوم پس بهترست همیشه جوان بمانم. بعدها فهمیدم منظور آنها از این دعا این ست که جوان مرگ نشویم ..... بزرگتر که شدم متوجه شدم خیلی از آدمهای بزرگ و با...
-
پدرم نانوا بود 2...
یکشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1394 09:07
پدرم نانوا بود و بزرگترین معلم زندگی ام.... هر آنچه یک دختر باید از پدرش بیاموزد من از پدرم آموختم .... او به من یاد دادکه مهمترین مرد زندگی هر زنی همسر اوست و مهمترین دوستش مادر اوست و مهمترین معلمش پدر اوست... او به من یاد داد که هیچ چیز برای یک زن با ارزشتر از حجب و حیای او نیست و شوهر داری اش... او به من یاد داد...
-
امتحان یا تاوان؟
چهارشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1394 09:13
یکی از دوستان من پرستار است. گاهی از بیمارانش برایم تعریف میکند. یکبار میگفت:" مرد جوانی که دچار بیماری صعب العلاجی بود در بخش ما بستری بود.متأهل بود و به ظاهر مؤمن و معتقد.خانواده مهربان و خونگرمی داشت. از بیماریش خسته شده بود و شاکی و از درمان شدن نا امید.معتقد بود آزمایش الهی است و به همه میگفت دعا کنند خداوند...
-
پروتکل های دانشوران صهیون 2
دوشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1394 08:20
من هنوز در شوک خواندن کتاب "پروتکلهای دانشوران صهیون"هستم.فرازهای دیگری از این کتاب را برایتان بازگو میکنم: در بخشهایی از پروتکل پنجم: "اگر تمام جهان در برابر ما بایستند و بر ضد ما بسیج شوند امکانش هست که پیروز شونداما این پیروزی موقت است و خطری مارا تهدید نمیکند زیرا آنها سرگرم نزاع با خودشان هستند و...
-
اخلاق بهاری......
سهشنبه 25 فروردینماه سال 1394 09:13
این روزها به خوبی می توانیم حال و هوای بهار را ببینیم. هفته پیش سه شنبه از گرما همه کلافه شده بودند و نگران از تابستان . دو روز بعد هوا ابر شد و چند روزی پشت سر هم آسمان بارید و از دیروز باد بهاری هوای تهران را صاف و تمیز کرذ و دیشب آنقدر سرد شد که انگارخبر از شروع زمستان دارد.... هوای بهار درست مانند اخلاق ما...
-
پروتکل دانشوران صهیون. 1
دوشنبه 24 فروردینماه سال 1394 17:18
این سؤال همیشه ذهن مرا درگیر کرده بود که چرا این همه آیه در قران در مورد قوم یهود و رفتارهای نابکارانه آنها آمده است. مگر نه این که قران به زمان و مکان خاصی تعلق ندارد و برای همه و در همه زمانها و مکانها می تواند مورد استفاده باشد پس چه لزومی داشت این همه در مورد توطئه های یهودیان سخن بگوید؟!! تا این که در یکی از...
-
مثل کبک زیر برف.
دوشنبه 24 فروردینماه سال 1394 16:43
هیچ وقت برای شما هم این سؤال پیش آمده است که چرا کشورهای غربی تا کنون تکنولوژی هایی چون موبایل و ماهواره و استفاده از انواع شبکه های اجتماعی را نه تنها تحریم نکرده اند بلکه بازار خاورمیانه خصوصا ایران مهمترین مراکز فروش جدیدترین تلفن های همراه و استفاده رایگان از امکانات آنهاست ؟و سالانه میلیاردها دلار هزینه میکنند تا...
-
عقل که نباشد.....
شنبه 22 فروردینماه سال 1394 08:45
روز مادر مبارک. تهرانی ها عادت دارندفقط در ایام خاص و اعیاد به مناسبت های مختلف بر سر مزار رفتگانشان بروند. ما هم به سبک آنها چنین میکنیم.و هر بار پشیمان میشویم ولی از رو نمیرویم وعبرت نمیگیریم.!! دیروز دومین سال فوت پدر بزرگم بود همگی قرار گذاشتیم برویم بهشت زهرا . چشمتان روز بد نبیند.وقتی به انتهای بزرگراه امام علی...
-
امان از دست ما آدمها!!
پنجشنبه 20 فروردینماه سال 1394 10:16
در همسایگی ما پیرمردی زندگی میکرد فرتوت و ناتوان.....کمرش خمیده بود وبه سختی سرش را بالا میگرفت...... هر روز کارش این بود که روی صندلی کوچکی مقابل بقالی سر کوچه آفتاب بگیرد و رفت وآمد مردم را ببیند وبا همسایه ها سلام علیک کند... دلم برایش خیلی می سوخت و گاهی آینده خودم را در چهره او میدیدم....او هم حتما در جوانی شاداب...
-
رستاخیز طبیعت...
سهشنبه 18 فروردینماه سال 1394 10:36
دوباره سال جدید همه را از چشم انتظاری در آورد. امیدوارم امسال برای همه مبارک ومیمون باشد و پر از خیر و برکت. فصل بهار سعی میکنم هر روز عصربچه هارا به پارک نزدیک منزلمان ببرم تا از طبیعت بهار استفاده کنند. دیروز وقتی روی نیمکت نشسته بودم و به درختان سرسبز و شاداب پارک نگاه میکردم و آنها را با اوضاعشان در چند هفته قبل...
-
بازار داغ شکنجه!
سهشنبه 19 اسفندماه سال 1393 09:15
هفته پیش رفتیم بهارستان تا برای دخترم کفش بخریم. چون جای پارک پیدا نکردیم قرار شد همسرم توی ماشین بنشیند تا ما برویم خرید کنیم. وقتی وارد پاساژ شدم یک لحظه فکر کردم دارم وارد حرم امام رضا میشوم! از شدت شلوغی نمی توانستم قدم از قدم بردارم و چون دست دخترم توی دستانم بود میترسیدم ازدحام جمعیت او را اذیت کند بنابراین از...
-
خیلی دعا کنیم....
یکشنبه 17 اسفندماه سال 1393 08:12
هر وقت دلتان برای دوران مجردی تان تنگ میشود و از این که ازدواج کرده اید پشیمانید و احساس بدبختی میکنید به یاد روز هایی بیفتید که سر سجاده از خدا عاجزانه التماس میکردید که بخت شما را هم باز کند.....بنابراین دعا کنید تا تمام آنها که مجردند مثل شما بدبخت شوند! هر وقت از دست گریه های شبانه نوزادتان جانتان به لبتان رسید و...
-
از کدام بنویسم؟
یکشنبه 17 اسفندماه سال 1393 08:01
این روزها خیلی مطلب دارم برای نوشتن ولی نمی دانم چرا نمی توانم تمرکز کنم تا بنویسم یا نمی دانم از کدامش بنویسم؟ از حال و هوای مردم در شب عید ....از خرید کردنهای تکراری شان ...از کسانی که نمی توانند به فکر خرید باشند چون پول یارانه شان کفاف نمیدهد ....از آنهایی که نمیدانند این همه پول را چگونه خرج کنند؟... از شلوغی و...
-
ماه عجیب اسفند!....
سهشنبه 12 اسفندماه سال 1393 10:24
اسفند برای من ماه عجیبی ست. وقتی این ماه به نیمه می رسد به من شوک دست می دهد دیگر باورم میشود یک سال دیگر هم دارد تمام میشود و من یک سال پیر تر میشوم .شاید خیلی ها این گونه باشند ولی برای امثال من که در اسفند به دنیا آمده ایم این موضوع بیشتر صدق می کند. و دایم این اشعار در ذهنم جریان دارند: روزها فکر من این است و همه...
-
من زنده ام!
سهشنبه 14 بهمنماه سال 1393 11:34
امروز سر سفره صبحانه بی اختیار بغضم ترکید و اشکم در آمدو صبحانه بقیه را زهرشان کردم ..... دلم می خواست ساعتها گریه کنم و عقده سی و چند سال زندگی تکراری و بی حاصلم را بر سر خودم خالی کنم... با خواندن این کتاب حالم از این همه رفاه و آسودگی مزخرف به هم می خورد....حالم از خودم به هم می خورد.... از روزهای تکراری ام ...از...
-
چرا انقلاب کردیم؟
دوشنبه 13 بهمنماه سال 1393 19:35
این روزها برای بیشتر ما یادآور خاطرات زیادی است چه آنها که در جریان انقلاب بوده اند و قبل از آن هم زندگی کرده اند و چه ما که بعد از انقلاب به دنیا آمده ایم و خاطرات خوبی از جشن های دهه فجر مدرسه داریم. البته در این بین آدم های زیادی هستند که حرف زدن از آن روزها برایشان دردناک است ودر بین آنها افرادی پیدا می شوند که...
-
فرشته ها را میتوان دید!
شنبه 4 بهمنماه سال 1393 08:37
شما باور میکنید که بعضی ها در این دنیا و در میان همین جهان پرهیاهو چیزهایی میبینند و می شنوند که دیگران نمی توانند حتی آن را تصور کنند؟ من این را شنیده بودم و در کتابهایی که در مورد زندگی برخی از عرفا است خوانده ام. ولی همیشه برایم جای سؤال بود که چگونه ممکن است؟ چگونه ممکن است فرشتگان را دید؟ چگونه ممکن است صدای...
-
باور کنید ....
چهارشنبه 24 دیماه سال 1393 09:22
باور کنید که من آدمهای عجیبی را دیده ام پدر و مادر پیری را میشناسم که در یک ساختمان سه طبقه خالی زندگی میکنند و پسرشان مجبور است در یک واحد چهل متری اجاره نشینی کند!! خانواده ای را میشناسم با ماهی ششصد تومان حقوق کارگری که تمامش صرف قسط وام و اجاره خانه میشود و با پول یارانه دولت زندگی شان میگذرد! جوان سی و پنج ساله...
-
اعتراف میکنم....
دوشنبه 22 دیماه سال 1393 10:47
میخواهم یک اعتراف کنم وآن اینکه من هم مثل خیلی ها از مرگ میترسم! نه به این دلیل که نگران اعمالم و عذاب آخرت هستم ....یا نه به علت جدا شدن از دنیا و لذت ها یش و عزیزانم .... که البته آنها هم مزید علت هستند.... ولی اگر راستش را بخواهید و قول بدهید که به من نمی خندید دلیلش را میگویم... من از مردن میترسم به خاطر...
-
احساس خدایی.....
چهارشنبه 17 دیماه سال 1393 09:07
به نظر من آدم تا پدر و مادر نشده است نمی تواند احساس خدا را درک کند. دقت کرده اید هر چقدر فرزند ما نازیبا و بد اخلاق و اذیت کن باشد باز در ته دلمان دوستش داریم و زمانی که بیمار میشود حاضریم هر کاری برایش انجام دهیم تا خوب شود؟ چون اورا از وجود خودمان میدانیم.... دقت کرده اید هر چقدر بچه ما نا اهل باشد تا آخرین روزهای...
-
عشق کیلویی چند؟
دوشنبه 15 دیماه سال 1393 10:34
شاید تا کنون حرفهای زیادی در مورد عشق و عاشقی و زندگی مشترک شنیده باشیم .... مثلا این که اول باید عاشق شویم تا بتوانیم زندگی مشترک زیبایی داشته باشیم . یا منظور عشقهای آب دوغ خیاری یا کوچه بازاری نیست بلکه عشق واقعی!!!!!! یا این که از راه عشق مجازی میتوان به عشق حقیقی رسید و عاشق خدا شد!!!!! و یا اینکه باید عاقلانه...
-
بیان معنوی
دوشنبه 15 دیماه سال 1393 09:53
اگر تا کنون به این سایت سر نزدید پیشنهاد میکنم بزنید. http://bayanmanavi.ir
-
یک بیماری وحشتناک!!!!
دوشنبه 15 دیماه سال 1393 08:56
نمیدانم در اطرافتان آدم هایی از این دست دیده اید یا نه ؟و یا در موردشان شنیده اید؟ امیدوارم که هیچ وقت پرتان به پرشان نخورد که تحمل کردنشان یکی از سخت ترین کارهای دنیاست حتی سخت تر از کار در معدن!!!!! کدام آدم ها؟!!!! آدمهایی که نمی توانند به دیگران محبت کنند یعنی اصلا بلد نیستند.و یا شاید آداب معاشرت نمی دانند. مثلا...
-
حرفهای سکوت!
شنبه 13 دیماه سال 1393 20:26
امروز بعد از چندین روز بی خبری سری به وبلاگهای بعضی از دوستان زدم .احساس کردم آنها هم مانند من مدتی است چندان چیزی برای گفتن ندارند. "وطن من بیدگل " عکس جالبی ارائه نداده است. "مرغ سحر"از نقدهای تند سیاسی ـمذهبی اش کم شده است. "مهربانو"ی عزیز هم انگار حرف تازه ای برای گفتن ندارد ....
-
غرق در رحمتیم .....
دوشنبه 1 دیماه سال 1393 10:18
حس من در آخر ماه صفر مثل آخر ماه مبارک رمضان است. دراضطراب این هستم که آیا به درستی از این روزها و ساعتها استفاده کرده ام یا نه؟ سفره ای که برای همه پهن شده در حال جمع شدن است. شاید برای همین است که روزهای پایانی این ماه را باید با توسل به حضرت رسول که مظهر رحمت الهی و امام حسن که مظهر کرامت حضرت حق و حضرت امام رضا که...
-
حرفهای درگوشی....
شنبه 29 آذرماه سال 1393 11:13
قبول دارید که بعضی از حرفها را نمی توان به هر کسی گفت؟ نه به این دلیل که نمی فهمند و یا شما را مسخره می کنند و یا قبول ندارند و یا برداشت غلط میکنند بلکه به این دلیل که نمیشود هر حرفی را به هر کسی گفت!!! مسافرین اربعین ما هم برگشتند آنها هم معتقد بودند اربعین امسال مثل سالهای قبل نبود...شور مردم با شعور عجیبی همراه...
-
دوباره آب رد میشود....
دوشنبه 24 آذرماه سال 1393 10:35
ما خانم ها هر چند وقت یک بار تصمیم میگیریم بعضی از سُنب و سوراخ های خانه را که کمتر در دسترس هستند نظافت اساسی کنیم. چند وقت پیش متوجه شدم آب از ظرفشویی آشپزخانه به سختی رد میشود و حدس زدم سوراخش بند آمده و نیاز به نظافت دارد . درست سال پیش همین موقع ها بود که لوله ها گرفت و یک هفته اسیر باز کردن آنها شدیم.با کمک فنر...
-
عشق هم کم می آورد.....
چهارشنبه 19 آذرماه سال 1393 08:03
ادامه مطلب قبل باشد برای بعد. این روزها همه از اربعین میگویند ومیشنوند.............. نمی دانم این همه آدم راه افتاده اند بروند کربلا بگویند چه؟ کلا ما مسلمانها خیلی کارهایمان عجیب و غریب است .وقتی تمام دنیا به فکر پیشرفت های علمی !و اقتصادی! هستند ما به دنبال چه می گردیم؟!!! آن هم در سرزمین بی آب و علف و نا امنی چون...